فیلم مستند با فیلم داستانی فرق دارد

برخلاف تصور کیارستمی و بسیاری دیگر از سینمادوستان و فیلمسازان، فیلم داستانی با فیلم مستند فرق دارد. فصل مفصلی از کتاب «تناقضات نابازیگری» به فیلم کلوزآپ کیارستمی اختصاص یافته است. در رابطه با بحث این فیلم موضوع نظری مهمی که همانا اهمیت تفاوت فیلم داستانی و مستند باشد، پیش می‌آید. بریده‌ی زیر از این کتاب به این پرسش می‌پردازد.

چرا این قدر از زیرزمین خوشمان آمد

مشاجره‌ی روشنفکرانه‌ای که پیرامون فیلم زیرزمین گسترش یافت از چند جهت می‌تواند برای ما جالب باشد: از نظر پیچیدگی بحث ناسیونالیسم و قوم‌گرایی و چگونگی مداخله‌ی هنرمند در این مسائل، از نظر پدیده‌ای به نام بالکانیسم (شکلی از اُرینتالیسم) و این‌که هنرمند چطور می‌تواند تصور مطلوب غربی‌ها از جامعه‌اش را چون تصویری اصیل برای او بازتولید کند و در این رابطه نقش جشنواره‌ها، و سرانجام موضوع هنرمند و اثر . . .

از داوری گریزی نیست

خُب، فیلم را زیر ذره‌بین گذاشتیم و جزء به جزءش را بر رسیدیم، حتی آن را معنی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که این سکانس معنی‌اش این است و آن یکی این معنی را می‌دهد و کل فیلم می‌خواهد بگوید فلان. اما هنوز درباره‌ی فیلم قضاوت نکرده‌ایم. قضاوت در یک کلام پاسخ به این پرسش است: فیلم خوب بود یا بد؟ وقتی به دوستی می‌گویید به تازگی فلان فیلم را دیده‌اید، به احتمال زیاد از شما می‌پرسد: چطور بود؟ و منظورش این است که از فیلم خوش‌تان آمد یا نه و چقدر خوش‌تان آمد. وقتی هم کسی نقد پائولین کیل یا پرویز دوایی را می‌خواند، می‌خواهد بداند داوری او درباره‌ی فیلم چیست.

چه زیبا دروغ می‌گویی؟

در یکی‌دو سال اخیر سه کتاب ظاهراً نامرتبط در زمینه‌ی منتشر کرده‌ام که اما در عمق خود به هم مرتبطند. از آن‌جا که این ارتباط از عناوین کتاب‌ها معلوم نمی‌شود ــ زیرزمین کوستوریتسا در بوته‌ی نقد سیاسی، تناقضات نابازیگری و فن تحلیل فیلم ــ تصمیم گرفتم طی نوشته‌ای این ارتباط را برای خواننده‌ی علاقه‌مند روشن کنم.

علیه انسجام

از جلوی تلویزیون می‌گذرید و فیلمی که در جریان است نظرتان را جلب می‌کند. نمی‌دانید چه فیلمی است و کجای فیلم است. ولی بازی، یک دیالوگ دوطرفه‌ی جذاب، تصویری از خیابان یا طبیعت نظرتان را جلب می‌کند. می‌نشینید و تماشا می‌کنید. نمی‌دانید ماجرا چیست. ولی لذت می‌برید. حتی بیشتر از حالتی که کل فیلم را می‌دیدید. (شاید باقی قسمت‌ها آن قدر خسته‌تان می‌کرد که دیگر به این قسمت توجهی نمی‌کردید). کلی فیلم این جوری دیده‌ام این اواخر.

نیکلای مارکف به روایت مهوش شیخ‌الاسلامی

فیلم موسیو مارکف فقط درباره‌ی مارکف نیست، درباره‌ی خانم شیخ‌الاسلامی هم هست؛ و فقط درباره‌ی دیروز نیست، درباره‌ی امروز هم هست. که البته اشکالی ندارد. اشکالش اینجاست که برای گفتن چیزی درباره‌ی زمان حال، فقط بخش‌هایی از گذشته را نشان ‌دهیم و بخش‌های دیگری را مسکوت بگذاریم و در نتیجه تصویری ناقص ارائه کنیم.

هِرانوش یا سَحَر؟

درباره‌ی کتاب مادر بزرگ من نوشته‌ی فتحیه چتین که به تازگی «نشر مد» ترجمه‌ی جدیدی از آن توسط مژده الفت را منتشر کرده است. این کتاب پیشتر هم توسط ادوارد هاروطونیانس منتشر شده بود. در ترکیه امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که حدود دو میلیون ترک وجود دارد که از پدربزرگ و مادربزرگش دست کم یکی‌ ارمنی بوده است. فتحیه چتین نویسنده‌ی کتاب مادر بزرگ من یکی از آن‌هاست. او در این کتاب سرنوشت […]

نقد فیلم بازی‌های بامزه ساخته میشائیل هانِکِه

کُشتن به مثابه بازی دو جوان وارد خانه ییلاقی یک خانواده متوسط مرفه می‌شوند و زن و شوهر و پسر هفت‌هشت ساله‌شان را می‌کشند؛ این خلاصه ماجرایی است که در بازی‌های بامزه اتفاق می‌افتد. موضوع تازه‌ای نیست. (اصلاً موضوع تازه وجود دارد؟) امّا میشائیل هانِکِه این موضوع را به یکی از تکان‌دهنده‌ترین فیلم‌های واپسین دهه هزاره گذشته بدل می‌کند، فیلمی که ما را به اندیشیدن به بنیان‌های فرهنگ بازی‌محور، سطح‌گرا و فارغ از معنویت خود […]