به بهانهی بازچاپ «یادنامهی تومانیان» / گذارندگان به فارسی: ه.ا.سایه، نادر نادرپور / با همکاری: گالوست خانِنتس و ر. بِن / نقشپرداز: ادیک آیوازیان / گشودن دژ تموک و اشعار دیگر
دسته: ادبیات
نقد کتاب «سختپوست»
ویلاییها و شمالیها سختپوست داستان یک خانواده چهارنفره است از اهالی شهری ساحلی در شمال که زندگیشان از راه خدمترسانی به تهرانیهایی میگذرد که در آن دیار ویلایی دارند یا ویلایی اجاره میکنند، به قول کتاب «ویلاییها». شخصیت اصلی داستان (پروتاگونیست قصه) داوود پدر خانواده است؛ نمیگویم قهرمان داستان چون داوود به همه چیز میماند جز «قهرمان». داوود مرد همیشه بازنده است که هرگز نتوانسته سروسامان بگیرد. زنوبچه را گذاشته و برای کار به ژاپن […]
دستنوشتههای رمانهای کلاسیک فارسی کجا هستند؟
نویسنده کلمهای را خط میزند و کلمهی دیگری را به جای آن مینویسد. چرا این کار را میکند؟ دلیل این امر به ندرت این است که کلمهی حذف شده «غلط» آشکار دستوری یا املایی است. دلیل حذف یک صفت و جایگزینی صفتی دیگر میتواند این باشد که کلمهی جدید احساس نویسنده را نسبت به یک شخصیت خاص در داستان درستتر بیان میکند و گاهی آن را دگرگون میکند. حذف و جایگزینی کلمات میتواند به دلیل […]
«معرفی و نقد کتاب «متال باز
نمونههایی از توصیف یک زندگی کارمندی یا به هر رو متوسط. همان زندگیای که متالبازِ راوی و پروتاگونیست رمان نمیتواند به آن تن بدهد. و بدیل این زندگی، بیخانمانی و بیسامانی و در نهایت ایستادن بر سر دوراهی تسلیم یا نابودی است. همان چیزی که بدنهی اصلی کتاب را تشکیل میدهد.
دربارهی شروع رمانها
شروع رمانها و داستانها بعضی به هم جواب میدهند و بعضیها یادآور یکدیگر هستند. مثلاً شروع ملکوت خواهناخواه آدم را یاد شروع مسخ میاندازد. بعضیها به یک رویداد خیلی خیلی مشخص اشاره میکنند مثل خروج کالسکهای از شهر، بعضیها به یک رویداد عجیب، بعضیها هم با نوعی فلسفهبافی شروع میشوند مثل آنا کارنینا یا روزگار سخت. اما همه این ویژگی را دارند که به طور مستقل هم سرپای خود میایستند و این ظرفیت را دارند که به یاد بمانند و نقل شوند.
معرفی کتاب «نخل و همسایهها»
پشت جلد کتاب میخوانیم: «همان وقت که احمد محمود در این سوی رود همسایهها را مینوشت، غائب طعمه فرمان، رماننویس صاحبسبک و بنام عراقی، در آن سو در کار نوشتن نخل و همسایهها بود. آن دو بیآنکه یکدیگر را بشناسند، از رنجهای روزگار خود مینوشتند … » البته این همزمانی دقیق نیست. کتاب همسایهها در سال ۱۳۵۳ منتشر شده است و کتاب نخل و همسایهها در سال ۱۳۴۵، کماکان میتوان گمان کرد که دو نویسنده تقریباً همزمان روی اثرشان کار میکردند، چرا که نخستین نگارش همسایههای محمود گویا ده سال زودتر آماده بوده و شاید او در همان زمان که طعمه فرمان کتابش را مینوشته مشغول کار روی همسایهها بوده است. اما تفاوت مهمتر چیز دیگری است. نویسندهی عراقی کتابش را نه در آن سوی رود، بلکه در جایی خیلی دور نوشته است، در مسکو …
نگاهی به رمان «پولین» آلکساندر دوما
سرنوشت پولین، زن جوانی که نخستین رمان آلکساندر دوما عنوان خود را از نام او گرفته، توسط سه راوی اول شخص تعریف میشود: یک داستان تودرتوی واقعی. این ساختار تودرتو به نظر پیچیده میآید، اما نگران نباشید. آلکساندر دوما قصهگوی قهاری است و طور ماجرا را پیش میبرد که هیچ گیج نمیشوید و خوب میتوانید رویدادها و روابط آدمها را دنبال کنید.
نگاهی به رمان «رازهای سرزمین من» نوشتهی رضا براهنی
اگر بخواهیم این رمان ۱۲۷۰ را صفحهای توصیف کنیم، اول باید بگوییم بدنه اصلیاش، حدود ۷۵۰ صفحه از آن (صص ۳۰۹-۱۰۵۷) که فصلی است با عنوان «نقل حسین میرزا»، سرگذشت حسین تنظیفی است؛ مترجم مستشاران نظامی آمریکا در آذربایجان در اوائل دههی چهل شمسی، که ناخواسته در جریان قتل یکی از افسران مستشاری به دست تعدادی از گروهبانهای ایرانی قرار میگیرد و به حبس ابد محکوم میشود. سرگذشت حسین تنظیفی با آزادی او همراه زندانیان سیاسی در سال ۱۳۵۷ ادامه پیدا میکند و رویدادهایش به موازات رویدادهای انقلاب در تهران رخ میدهند.اما سیصد صفحهی اول کتاب در فضای کاملاً متفاوتی میگذرد.