اتان کوئن یا ایتن کوئن؟
کتابی درباره برادران کوئن ترجمه میکنم و سر چگونگی ثبت نام برادر کوچکتر ماندهام. اتان یا ایتن؟ نخستینِ این دو، شکل رایجتر ضبط نام اوست؛ دوّمی نزدیکتر است به تلفظ اصلی آن در زبان انگلیسی. به نظر میرسد که با توجه به این امر باید بی چونوچرا شکل دوم را برگزید. امّا یک فارسیزبان، با فرض این که انگلیسی نمیداند، شکل دوّم را چه خواهد خواند؟ eeten، eetan یا eyten ؟ معلوم نیست، مگر این که برای شکل دوّم با افزودن کسره به کمکش بیاییم، یعنی بنویسیم: ایتِن. امّا هنوز تکلیف ایـ اول روشن نیست. ee یا ey ؟ علاوه بر این، مصوت بین ت و ن در زبان انگلیسی در واقع چیزی است متفاوت از صدای کسره در فارسی که در آوانگاری انگلیسی نشانهاش — است؛ آوایی است که در زبان فارسی نیست. این موضوع همان چیزی است که باعث میشود اسامی خاص خارجی را هرگز نتوانیم عین اصل به فارسی برگردانیم.
این مشکل اوّل: نبود معادلهای آوایی در زبان مقصد (در این جا فارسی) برای همه آواهای زبان مبدا (در این جا انگلیسی)
مشکل دیگر از آن جا ناشی میشود که زبان دوّمِ اوّل ما ــ اگر بشود این طور گفت؛ مقصود آن زبان خارجی است که ایرانیان بیشتر میآموزند و بیشتر بلدند ــ از فرانسه به انگلیسی تغییر کرده است. (در خیلی از کشورها چنین اتفاقی افتاده است) و این امر باعث شده تلفظهای فرانسوی (یا نزدیک به فرانسوی یا برگرفته از فرانسوی) جای خود را به تلفظهای انگلیسی (یا نزدیک به انگلیسی یا برگرفته از انگلیسی) بدهند. اما برخی از تلفظهای فرانسوی با جانسختی تمام به حیات خود در زبان فارسی ادامه میدهند. یک نمونهاش نام ماههای فرنگی در زبان فارسی است که برخی به سرعت انگلیسی شدهاند، مانند آگوست به جای اوت، و برخی همان فرانسه باقی ماندهاند، مانند ژوئن (و نه جون) و برخی دیگر بلاتکلیفند مانند آوریل و آپریل که هر دو کمابیش به کار میروند. دلیل این ماندنها و عوض شدنها را البته میتوان فهمید. آسانی تلفظ در زبان فارسی یکی از دلایل ماندن است. نامناسب بودن تلفظ انگلیسی (مانند جون) یکی از دلایل پابرجایی شکل قدیمی و برعکس نزدیک بودن تلفظ آگوست به شکل انگلیسی (برخلاف اوت که دشوار میتوان حدس زدن همان August باشد) یکی از دلایل سرعت منسوخ شدن شکل فرانسوی است. اما این امر معلوم میکند که به سادگی نمیتوان قانونی وضع کرد که مِن بعد همه تلفظها فرانسوی بمانند یا انگلیسی شوند. این جا قواعد زبان مقصد و عادتها و ویژگیهای زبان مقصد (فارسی) نقش مهمی بازی میکنند. پس همین عوامل را در ترجمه نامهای خاص نیز میتوان مد نظر قرار داد.
اتان به شکل نوشتاری نام در انگلیسی نزدیکتر است. و آشنایی ما ایرانیان به زبان انگلیسی در گذشته بسیار بیشتر از امروز کتبی بوده است. یعنی شکل نوشتاری کلمات در بسیاری از موارد ملاک برگردان نامها به فارسی بوده است. کما این که آنتونی مینویسیم و نه اَنتنی، آرتور و نه آرتر یا آتر و بسیاری نمونههای دیگر. امروز به خاطر گسترش وسائل ارتباط جمعی صوتی-تصویری آشنایی ما، بخصوص نسل جوان، با شکل شفاهی (آوایی، شنیداری) نامها خیلی بیشتر شده و بنابراین تمایل تبدیل نامها به چیزی نزدیکتر به زبان اصلی افزایش یافته است. حالا باید به عادت مالوف بیشتر اهمیت داد یا به نزدیکی به اصل. البته بدون این که فراموش کنیم که این نزدیکی به اصل نسبی است و هرگز نمیتوانیم به طور کامل تلفظ انگلیسی را با حروف فارسی بنویسیم. پرسش این است که در این صورت آیا بهتر نیست همان شکل مالوف را که طبیعت زبان فارسی هم نزدیکتر است، حفظ کنیم. و باز فراموش نکنیم که ما حتی برخی نامها را به همان شکل ترجمه شده به عربی حفظ کردهایم و میگوییم ارسطو نه آریستوتل یا افلاطون نه پلاتو (البته من نمیدانم این آریستوتل و پلاتو تلفظهای یونانیاند یا تلفظهای انگلیسی و در صورت دوم آیا تلفظ ما به اصل یونانی نزدیک است یا تلفظ انگلیسی؟)
همین عواملی که برشمردم پیچیدگی مسأله را روشن میکند البته و غرض از این نوشته هم همین است و یک مشورت با خواننده که بالاخره چی: اتان کوئن یا ایتن کوئن؟ من بیشتر به اوّلی متمایلم. دلیلش شاید این باشد که گفتن اتان در فارسی خیلی راحتتر است تا ایتن و در خواندن هم اِتان تکلیفش روشنتر است تا ایتن که حتماً نیاز به حرکت دارد و باز هم آدم مطمئنِ مطمئن نیست که چطور باید بخواندش. به هر حال ما وقتی نامی را به فارسی میآوریم و در متن فارسی جای میدهیم، یک جوری آن را با روح و قواعد آوایی زبان فارسی هماهنگ میکنیم.
این را هم بیفزایم که به طور کلّی در نگارش نامهای خاص به فارسی دو مشکل عمده وجود دارد: یکی نوشتن صدای o در فارسی است که گاهی «و» نوشته میشود، مثلاً در همه پسوندهای son مثل نیکسون، نیکلسون، و گاهی ضمه، مانند گُدار یا جُرج. البته میدانیم این دو نمونه آخری شاید زمانی گودار و جورج هم مینوشتهاند. دیگری مشکل نوشتن صدای اَ در کلمات انگلیسی در زبان فارسی است که گاهی از فتحه به عنوان نشانه استفاده میکنیم و گاهی از الف. و گاهی بلاتکلیفیم مثلاً مالیک یا مَلیک. مینویسیم براد پیت، نه برَد پیت؛ اما مَت دیمون نه مات دیمون. حالا باید بنویسیم هنکس یا هانکس؟ بیشتر اولی را مینویسیم. ظاهراً به سبب آشنایی بیشتر به انگلیسی شفاهی یا شنیداری و از سوی دیگر رواج بیشتر استفاده از نشانههای حرکات (فتحه، کسره، ضمه و گاهی سکون) گرایش عمومی به سمت استفاده بیشتر از فتحه به جای «ا» و از ضمه به جای «و» است.
این موضوع توی مطالعات ترجمه بحث شده. اصل بر اینه که زبان مقصد حق داره واژه های بیگانه رو تغییر بده تا با نظام آواییش سازگار بشه (درست و غلط انگلیسی و فرانسه و … طبعاً توی فارسی معنا نداره و نباید دغدغه باشه) و در هرصورت هم وقتی شکلی/تلفظی از یک واژه وارد زبان شد باید همونو نگه داشت و دیگه تغییر نداد. چون وقتی چندشکل از یه واژه وارد زبان می شه در واقع چند تا واژه ی بیگانه وارد زبان شده (مثلا اگه جون هم توی فارسی جا بیفته باید وارد واژه نامه ها بشه-الان ژوئن هست). مثالهای بالا اسم خاص بود ولی این اتفاق در مورد کلمه های دیگه هم افتاده. مثلا دیدم سوسیالیسم رو نوشتن سوسیالیزم! خنده دار اینکه تلفظ انگلیسی سوشلیزمه. یا اگه به جای اوت، اگوست رو قبول کنیم بعد با اینایی که می نویسن آگست چیکارکنیم.
موضوع مهم ولی اینه که خیلی از این واژه ها توی فارسی کاملا جاافتادن و جزء زبان شدن. تغییر دادنشون همون قدر بی معنی و برای خواننده آزاردهنده است که تغییر شکل واژه های فارسی: تصور کنید یکی به جای “زبان” بنویسه “زوبان” یا حتی فقط املا رو عوض کنه “ضبان”-دلبخواهی نیست و نباید باشه. در مورد کلمه هایی که بعد از این وارد فارسی میشن باید الگوی برگردانِ قبلیها، ملاک باشه یعنی اگه “امپرسیونیسم” داریم کلمه ی بعدی نشه “فیوچریزِم” یا فتحه های انگلیسی مثل گذشته به آ تبدیل بشه.
یه اسنوب بودنِ ناخوشایندی توی این اصرار به تلفظ “درست” کلمه ها هست که بیشتر از بی توجهی به زبان روی اعصابه -اسنوب رو هم تازگی ها می نویسن اسناب- که طبعاً در مورد نویسنده این مطلب صدق نمی کنه
ضمن پذیرش اصل جاافتادهگی، اما فکر میکنم که عواملی نیز در کارند که در طول زمان مستقل از خواست تک تک ما شکلهای جدید جایگزین شکلهای قدیمی میشوند. تغییر زبان دوم جامعه، دسترسی بیشتر نسل جدید به شکل گفتاری کلمات خارجی، و استفاده بیشتر از حرکات در نوشتار زبان فارسی، از جمله این عوامل هستند. به هر رو ایستایی صددرصد امکانپذیر نیست.
بله ایستایی صدردصد امکانپذیر نیست. ولی فکر می کنم مترجم ها و نویسنده ها باید تلاششون استفاده از شکل جاافتاده واژه ها باشه- تاجایی که ممکنه. الان عکسشه. شکلهای جا افتاده غلط حساب می شن و همه برای اثبات زباندانی تلفظ خودشون رو می نویسن. و از اونجایی که برای خیلی از صداهای این زبان ها معادل فارسی نداریم هرکی یه جور برمی گردونه و میشه این آشفته بازار که برای هرکلمه، متوسط چهارتا شکل هست. و فقط مسئله شکل نیست. واژه هایی که وارد زبان میشن به مرور بار معنایی خودشونو پیدا می کنن. با تغییر شکل و تلفظ این بار معنایی به کل از دست میره. درمقابل چی به دست می آریم؟ تلفظ نیمه دقیق!
من در این جور مواقع نخستین نام را با گذاشتن حرکتهای آوایی مینویسم و معادل انگلیسی را در مقابل آن یا در پابرگ میآورم. اگر تلفظ دقیق خیلی برایتان مهم است میتوانیم فونتیک را هم در پاپرگ بیاورید.
سلام،
همانی که خودتان هم به آن بیشتر تمایل دارید، منطقیتر است. «اتان» واژهای فارسی است و، خوب یا بد، به این شکل رایج شده است. چه اهمیتی دارد که در انگلیسی یا هر زبان دیگری چگونه تلفظ میشود؟ مگر ترجمهٔ فارسی شما برای مخاطب انگلیسیزبان است که تلفظ نامها بخواهد شباهتی به زبان او داشته باشد؟ اگر بگوییم میخواهیم خوانندهٔ متن فارسی با تلفظ صحیح این واژه در انگلیسی آشنا شود، باید پرسید مگر کتاب آموزش زبان تألیف میکنیم که چنین قصدی داریم؟ اگر کسی خواست انگلیسیاش را بداند، برود زبان بیاموزد و متن اصلی را بخواند. چرا با تغییر شکل نوشتاری آن، برای خواننده سردرگمی احتمالی به وجود بیاوریم و در ضمن دستاورد خاصی هم نداشته باشیم؟ البته میتوان از روش ذکر نام به زبان اصلی در مرتبهٔ اول در پانویس یا در نمایهٔ پایان کتاب برای رفع حس کنجکاوی علاقهمندان استفاده کرد.
سلام
پیشنهاد میکنم به کتاب خانم صدیقبهزادی (شیوهنامهٔ ضبط اعلام انگلیسی در فارسی) مراجعه کنید. اگر در این مورد خاص هم مشکلگشا نباشد، حتماً در جاهای دیگر به کار خواهد آمد. برای بنده بسیار مفید و راهگشا بوده است.
ماندانا صدیقبهزادی، شیوهنامهٔ ضبط اعلام انگلیسی در فارسی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
این کتاب هم ممکن است به کارتان بیاید:
ماندانا صدیقبهزادی و کبری سلسلهسبزی، شیوهنامهٔ ضبط اعلام، ویرایش احمد سمیعی (گیلانی)، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گروه نشر آثار، ۱۳۸۱.
سلام آقای صفاریان
شما که آنقدر به این موضوع اهمیت می دهید و درواقع مهم هم هست، بد نبود، دست کم در بازچاپ «نقاش زندگی مدرن» اثر بودلر، نام این نقاش را تصحیح می کردید. منظورم «کُنستانتن گیس»Constantin Guys است که شما آن را «ژای» ضبط کرده اید. این نام بارها در متن تکرار می شود و جا داشت تلفظ درست آن را نوشت. البته چه آقای محمدعلی اسلامی ندوشن در ترجمه «ملال پاریس و گلهای بدی» و هم داریوش شایگان در «جنون هوشیاری» آن را «گی» و آقای احسان مهتدی در «شاعر رنج های فرزانه» آن را «گای» نوشته اند که به گمانم اشتباه است. چون ندوشن در املای لاتین آن هم در زیرنویس اشتباه کرده است (Guy). رویین پاکباز در «دایرۀالمعارف هنر» آن را درست ضبط کرده است (ص. ۴۶۷)
پایدار و پربار باشید
کوروش بیت سرکیس
ممنونم از تذکرتان و نکات مهمی که گوشزد کردهاید. با نشر صحبت میکنیم که در چاپ بعدی اصلاح کنند.
درود استاد
ترجمه کتاب تموم شده؟! به بازار اومده؟!
واسه ی خوندنش واقعا عطش دارم!
اگه هنوز کار ترجمه تموم نشده، مورد دوم(ایتن یا ایثن) + یک پانویس انگلیسی اسم رو بهترین حالت میدونم.
سپاس
سلام. ترجمه کتاب تمام شده و قرار است انتشارات روزبهان آن را چاپ کند. امیدوارم زیاد طول نمیکشد.