این تابلو بیش از ده سال است که بر دیوار اتاق پذیراییمان است. آن را سالها پیش، پیش از زمینلرزه بم، در نمایشگاه انجمن نقاشان در ارک جدید بم خریدیم که همزمان با جشنواره فیلمهای مستندی که ما هم مهمانش بودیم، برگزار میشد. کارِ خانم میترا شیرکوبیان است. بعد از خریدش و آوردنش به تهران و نصبش روی دیوار، متوجه شدم که این زن شباهتی دارد به مادرم در در دوره جوانیاش که مثل زن داخل این تابلو لاغر و نگران بود. دیگرانی هم که مادرم را میشناختند به این شباهت اشاره کردند. نکته دیگر این که همان موقع خرید تابلو یکی از دوستان نقاش حاضر در نمایشگاه به شباهت آن با کارهای ساریان (نقاش بنام ارمنستان شوروی) اشاره کرد، از نظر رنگ استفاده از سطوح بزرگ رنگ و رنگ اخرایی و … و حالا این تابلو در بسیاری از عکسهایی که در تولدها و مناسبتهای دیگر گرفتهایم حضور دارد و جزئی از خانواده ماست. این چند سطر را نوشتم به عنوان قدردانی از خانم شیرکوبیان که نمیشناسمش و اشارهای به این که چه عوامل پیچیدهای ممکن است در یک انتخاب نقش داشته باشند.
سلام اقاى صافاریان عزیز
خیلى خوشحالم که کارِ من در منزل شما زندگى میکند، این مطلب را که شما راجع به من نوشتید را دختر عموى من که در انگلیس زندگى میکند اتفاقى دیده و براى من فرستاد و من از دیدنش خیلى ذوق زده شدم ، ممنونم از شما و پاینده باشید🌿🌿🌿🌿