زیبایی خیرهکننده جهان
ترنس مالیک فیلمسازی است که به کم فیلم ساختن مشهور است (یا بود، چون سالهای اخیر کم فیلم نساخته است) و به کم مصاحبه کردن. فیلمسازی تجربی که فیلمهای بلند با کیفیت فنی بالا با بازیگران هالیوودی میسازد. به خاطر خط قرمز باریک (فیلمی درباره جنگ) مشهور است و چند سال پیش درخت زندگی اش برنده نخل طلایی جشنواره کن شد. شوالیه جامها آخرین فیلم اوست.
فیلم تمی دینی دارد. حکایت انسانی است که زندگی مادّی امروزش با آن چه برای آن آفریده شده، با آن چه شایسته موجودی است که روح دارد، ناهمخوان است. تم انسانی که منشاء آسمانی خود جدا شده و سرگردان و گمگشته است. از زندگی مادّی و لذتجویی بیپایان ارضا نمیشود. این انسان در فیلم شوالیه جامها ریک فیلمنامهنویس هالیوودی (کریستین بیل) است که هرچند در کارش موفق است، امّا در میان آسمانخراشهای لُس آنجلس، در تفریحگاهها و عشرتکدههای لاس وگاس، در مهمانیهای مجلل و در آپارتمانهای فراخ، احساس شادی نمیکند. همراهی با زنان زیبا (با بازی بازیگران مشهور هالیوود مانند کیت بلانشت و ناتالی پورتمن) خرسندش نمیکند و خاطره مرگ یکی از برادرانش و کدورتی که بین برادر دیگر و پدرش اتفاق افتاده، بر زندگیاش سنگینی میکند.
زیبایی بصری فیلم خیرهکننده است. دوربین امانوئل لوبِتسکی (فیلمبردار مکزیکیِ فیلم بازگشته از گور ایناریتو و همین طور فیلم درخت زندگی خود ترنس مالیک) دور شخصیت اصلی میگردد و او را محصور در میان چشمانداز طبیعی (صخرهها، دریای مواج) تماشا میکند. و چه بسا در پسزمینه نور خورشید از میان درختان یا از فراز آسمانخراشها یا به سادگی از کنار بدن ریک که بیشتر کادر را گرفته است، چشمک میزند. اشارهای به منشاء نوری که همه چیز را در خود فرا گرفته و جهان را دیدنی میسازد. این حرکت مدام دوربین بازتابی است از سرگردانی شخصیت اصلی فیلم و انسان به طور کلّی. انسانی که گفتیم از اصل خود دور افتاده و در میان شهرهای عظیمی که ساخته احساس بیهودگی میکند. فرم بصری فیلم باضافه گفتاری که روی آن خوانده میشود، گاه از زبان ریک و گاه از زبان شخصیتهای دیگر، گاه تکههای از متنهای مذهبی مشهور اروپایی و گاه گوشههایی از دیالوگها و فکرهای آدمها به زمزمه، تصویرها را همراهی میکنند. بازیگرها تقریباً هیچ دیالوگ ندارند، اگر وسط موسیقی و گفتار و حاشیه صوتی به دقت طراحی شده فیلم (صدای اتوبان، همهمه مهمانی، خروش امواج دریا) چیزی از حرفهای آنها هم شنیده میشود، نصفه نیمه و تقریباً نامفهوم است. این گونه استفاده سنجیده از گفتار فیلم (که در کارهای دیگر مالیک هم هست) فیلم را شبیه فیلمهای مستند میسازد. در وجه بصری نیز آدمها بیشتر هستند و راه میروند و فکر میکنند و آکسیون به آن معنا نداریم. داستانی هست، اتفاقاتی در گذشته، ریک که از زنش جدا شده، با پدرش مشکل داشته است، و اتفاقات دیگر، امّا اینها را از آن چه در سر ریک میگذرد میفهمیم و فوقش از یکی دو فلاش بک کوتاه (مانند فلاش بک دعوای برادر و پدر ریک). و اینها همه مربوط به گذشته ریک است، زمان حال او احساس پوچی و ناخرسندی از زندگی است و دعوتی که از او میشود به بازگشت به اصل. و حضور محیط به اندازه حضور آدمها در فیلم مهم است. اعم از طبیعت و شهرهای ساخته دست آدمیزاد. اینها به یک معنا شخصیتهای اصلی فیلم هستند. لس آنجلسِ این فیلم خیرهکننده است. مجلل و زیباست. همانند تکنولوژیای که این فیلم با آن ساخته شده است. فیلم به نظر میخواهد بیفایده بودن این نوع زیبایی مادّی وسوسهانگیز را نشانمان بدهد. امّا در عین حال بر آن زیبایی صحه میگذارد. گاهی به فیلمهای سوءاستفادهگر (exploitation movie) نزدیک میشود که ظاهراً دارند چیزی را (مثلِ خشونت یا بیبندوباری جنسی را) تقبیح میکنند، امّا با نشان دادن نمونههای آن، به نوعی از آن بهرهبرداری میکنند. البته در شوالیه جامها شاهد این نوع بهرهبرداری آشکار نیستیم، شاید بتوان گفت فیلمساز ابهام دارد نسبت به احساسش به این تصویر و این دنیای زیبای مادّی. و در جاهایی همین زیباییهای زمینی را هم آیاتی از حضور چیزی آن سوی جهان مادّی میگیرد.
گفتار مفصل فیلم گفتیم از متون مذهبی گرفته شده است، امّا به ندرت به طور مستقیم از دین صحبت میشود یا نام خدا به میان میآید. مگر در اواخر فیلم از زبان کشیش مسیحی که رنج انسان را هم عنایتِ خداوند میداند به موجودی چون ریک و نشانی از این که خدا فراموشاش نکرده است. تصویرهایی از زندگی خانوادگی ظاهراً از این حکایت میکنند که ریک با کنار گذاشتن زندگی بیبندوبار و بیهدفش و پذیرش دعوت متن گفتار فیلم، به نوعی ثبات و آرامش رسیده است. امّا فیلم با تصویرهایی به پایان میرسد که ابهام دارند و خبر از رستگاری قهرمان آن نمیدهند.
اگر از تماشای داستانهای تکراری با سبک بصری آشنا خسته شدهاید، تماشای این فیلم چالشی است. شوالیه جامها نمونهای است از نوع دیگری استفاده از زبان سینمایی، از تصویر و از ترکیب متنهای کهن با سروصدای پیرامونی، و موسیقیای که گاه وهمآلود و گاه هیجانانگیز است.
Be the first to reply