بیتردید عباس کیارستمی یکی از فیلمسازان برجسته سینمای ماست. شیوه خاص فیلمسازی او بسیار ابتکاری است و بر ترکیب معینی از شکارِ لحظههای زنده از نابازیگران، نماهای بکر از طبیعت با دید گرافیکی قوی و الگوهای روایی تا حدودی برگرفته از واقعیت و تا حدودی خیالی است. نوشته حاضر قصد دارد برخی از مؤلفههای سینمای کیارستمی را، عمدتاً با تکیه بر فیلمهای اوج موفقیتهای جشنوارهای او ــ از کلوزآپ تا طعم گیلاس ــ ارزیابی کند، و برخی از تصورات رایج درباره این سینما را مورد پرسش قرار دهد:
آیا پایانهای فیلمهای کیارستمی واقعاً باز و فیلمهایش چندآوایی هستند؟
در این نوشتههای کوشیدهام از منظرها گوناگون به این نتیجه برسم که سینمای کیارستمی با وجود ارزشهای زیباییشناختی و تماتیک آن، و به ویژه با وجود تیزبینی فیلمساز و بازیهای فرمی چه در سطح روایت و چه در سطح صدا و تصویر، محدودیتهای خاص خود را دارد و اینکه برخی از حرفهای یکسر ستایشآمیزی که درباره سینمای او نوشته و گفته میشود، تا چه پایه از خرد انتقادی دورند.
Be the first to reply