تکه ای از مقاله “ژانرهای بی مخاطب” منتشر شده در شماره ۳ نشریه سینما-چشم به سردبیری پرویز جاهد
… بحث ژانر به این ترتیب جایی است که خواست بیننده، خواست فیلمساز و خواست جامعه (فشارهای صنعت فیلمسازی و دولت بر فیلمساز و تماشاگر) با هم تلاقی میکنند. به این ترتیب فیلمهای متعلق به یک ژانر یا موج سندهای مهمی هستند برای بررسی کنش متقابل همه این عوامل.
برابر آنچه تا هم اینجا گفتیم، روشن است که ژانر به مفهوم واقعی و کلاسیک خود در جایی معنا دارد که صنعت سینمای کمابیش جاافتادهای وجود داشته باشد. در غیر این صورت ما تنها میتوانیم به طور مشروط و با تعدیلهایی در بحثهای کلّی فوق، برخی از دستاوردهای مباحث حول مفهوم ژانر را برای بررسی سینمای جامعهای که فاقد صنعت سینمایی جاافتاده است به کار ببریم.
و شاید همین نکته، محل خوبی برای ورود به بحث ژانر در سینمای ایران باشد. سینمای ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن ساختار صنعتی جاافتادهای نداشته است و ندارد. بنابراین طبیعی است ژانرهای جانسختی که قابلمقایسه با نمونههای خارجی باشند در اینجا شکل نگرفته باشد. عکس این را نیز میتوان گفت: همین که در سینمای ایران ژانرها و یا حتی موجها نقشی اساسی در ساماندهی بازار فیلم نداشتهاند، خود بر این گواهی میدهد که صنعت فیلمسازی سازمانیافتهای که بتواند از سلیقهها و خواستهای عمومی تماشاگران استفاده کند، وجود نداشته است. یکی از نشانههای آشکار فقدان سینما به مفهوم صنعتی در ایران اینکه ما هنوز استودیوی فیلمسازی نداریم. آنچه داریم تعدادی دفاتر فیلمسازی نسبتاً با سابقه هستند که با ابزاری که از دولت اجاره میکنند و وامهایی که از منابع دولتی میگیرند، فیلم میسازند و تعداد بیشتری تهیهکننده که حتی این شرایط حداقل را هم ندارند و برای تحقق پروژههای فیلمسازی معین به عرصه فیلمسازی وارد میشوند و زود هم این میدان را ترک میکنند. در این اوضاع اصولاً صحبتی از اراده و برنامه درازمدت برای سازمان دادن بازار فیلم (از جمله از راه استاندارد کردن محصول به کمک برچسبهای ژانری) نمیتواند در میان باشد.با وجود این، حتی نگاهی گذرا به تاریخ سینمای ما بر حضور ژانرها و موجهایی گواهی میدهد که البته هیچیک عمر درازی نداشتهاند. پیش از انقلاب میتوان به خردهژانرهایی مانند فیلم تاریخی دوره دکتر کوشان، فیلمهای موسوم به “گنج قارونی” (به هم رسیدن پسر فقیر و دختر پولدار، عمدتاً به تقلید از فیلمهای هندی) و فیلمهای کمدی “سه نخالهای” برخورد. مهمتر از اینها میتوان به ژانر “فیلم جاهلی” اشاره کرده که بعد از موفقیت فیلم قیصر چندسالی با نشانهها و روایتها و فضاهای خاص خود رونقی داشت. ویژگی همه این ژانرها این بود که به مفهوم واقعی ژانر اهمیت تجاری داشتند و بررسی دقیق آنها میتواند نشان دهد که چگونه هریک برآیندی از خواستهای دولت، تهیهکنندگان نوپا، فیلمسازان و تماشاگران بودند. بعد از انقلاب اوضاع قدری متفاوت است. دو دسته از فیلمهایی که بر اساس مشخصات عینی میتوان به آنها عنوان ژانر داد، یعنی فیلمهای جنگی به سبک ایرانی (و در ادامه آن فیلمهایی که به وضعیت قهرمان جنگ در شرایط بعد از جنگ میپردازند) و “اودیسههای کودکانه” هستند.
فیلمهای جنگی ایرانی نوع ویژهای از سینمای جنگ هستند؛ آنها هم از نظر ساختار روایی و شخصیتپردازی و هم به لحاظ تصویرسازی با فیلمهای جنگی مرسوم سینمای دنیا فرق دارند. مهمترین ویژگی این فیلمها این است که …
تمامی این مقاله در سومین شماره نشریه سینمایی سینما-چشم به سردبیری پرویز جاهد منتشر شده است
Be the first to reply