مقدمه نوشته ای در این باره که باید از تعریف های سینمای مستند سخن گفت، نه تعریف آن
تعریفِ تعریف
این روزها بیش از هر زمان دیگری میشنویم که علت نابسامانی اوضاع در فلان حوزه بخصوص این است که تعریفی (یا تعریف روشنی) از آن نداریم. احساس نیاز به تعریف گویی نیاز به امنیت است، به تکیهگاه ثابت و قابلاطمینانی که بتوانی به آن چنگ بزنی و از غرق شدن در واقعیت متلاطم و دائماً دگرگونشونده نجات پیدا کنی. شخصاً گمان نمیکنم تعریف پدیدهها تا این اندازه اهمیت داشته باشد. بخصوص اگر منظورمان از تعریف بیان ماهیت پدیده در یک عبارت کوتاه باشد.
بد نیست در اینجا به کوتاهی به تفکیکی که پوپر بین دو نوع تعریف قائل میشود اشاره کنم. برخی از تعریفها تا حدودی اختیاری و دلبخواهی هستند. مثلاً میگویم منظور من از فیلم مستند فیلمی است که در آن بازیگر و دکور وجود نداشته باشد. مدعی نیستم که این تعریف همگانی و درست فیلم مستند است و اصولاً نمیخواهم وارد بحث ماهیت فیلم مستند شوم. این تعریف صرفاً برای تسهیل ارتباط بین نویسنده و خواننده است یا سخنران و شنونده یا طرفین یک گفتوگوست. امّا مراد از تعریف یک پدیده در بیشتر این موارد چیزی بیش از این است. کسانی که بر سر تعریف یک پدیده با هم مجادله میکنند بیشتر اوقات میکوشند ماهیت و چیستی آن پدیده را معین کنند، بعد به سراع مصداقها بروند و معین کنند کدامیک در چارچوب تعریفی که بر آن توافق کردهاند میگنجند و کدام خیر. اینها در واقع در پی مرزبندی حوزههای واقعیتاند. اینها همان کسانی هستند که در عمق وجودشان از ماهیت دگرگونشونده واقعیت دلخورند. احساس میکنند این دگرگونی بیوقفه مانع از این میشوند آنها تعریف روشنی از پدیدهها بکنند و وقتی واژهای را به کار میبرند دقیقاً بدانند که مدلولش چه پدیدهای در واقعیت است. برای آنها زندگی با دنیایی که مدام در حال دگرگونی است دشوار است. احساس میکنند اگر نتوان پدیدهای واقعی را دستهبندی و تعریف کرد، نمیتوان آنها را شناخت. حالت سیال واقعیت آنها را میترساند.بعد از این مقدمه کوتاه درباره تعریف، حالا اجازه بدهید نگاهی بیاندازیم به تعریفهایی که از سینمای مستند شده است. یک دسته از تعریفها هستند که میتوان از آنها به عنوان تعریف سنتی سینمای مستند نام برد. در این تعریفها ــ مشهورترینشان تعریف گریرسون: سینمای مستند تفسیر خلاق واقعیت است ــ بر ماهیت پدیدهای به نام سینمای مستند تأکید شده است. فرض کلّی این است که ماهیت رسانه سینما چنان است که تصویر واقعیت را با وفاداری تمام به روی فیلم ثبت میکند و این گونه گویا سندیت دارد. خود نام “سینمای مستند” (documentary film) از همین گونه نگاه گرفته شده است. در این نامگذاری فیلم نوعی سند (document) تلقی میشود. بر این گونه تعریف سینمای مستند ایرادهای زیادی وارد است و بسیاری از آنها نیز مطرح شده و مورد بحث قرار گرفتهاند:
ایرادهایی که به ماهیت یک تصویر برمیگردند: درک اینکه تصویر بخصوصی حقیقتاً واقعیت را نشان میدهد یا بازسازی شده است بسیار دشوار است. . . .
نوشته کامل در شماره اخیر فصلنانه فارابی ویژه سینمای مستند منتشر شده است
Be the first to reply