کتابی از جامعه درازمدّت
بار دیگر کتاب مهمی درباره ما و بخشی از فرهنگ ما به زبان انگلیسی و در خارج از کشور منتشر شده است.
کتاب تاریخ اجتماعی سینمای ایران که حمید نفیسی آن را نوشته و سه جلد از چهار جلد آن تا کنون منتشر شده است، بیتردید کتاب مهمی است. کتاب را نخواندهام، امّا به خودم اجازه میدهم با توجه به شناختی که از نویسنده آن دارم، و با توجه به موضوع کتاب، با اطمینان میگویم که کتاب تاریخ اجتماعی سینمای ایران کتاب مهمی است نه تنها درباره تاریخ سینمای ایران، بلکه در زمینه شناخت گوشهای از فرهنگ این سرزمین از طریق تعامل آن با پدیده مدرنی مانند سینما. شناخت من از حمید نفیسی از شاگردی او در سالهای دانشجویی، از ترجمه کتاب فرهنگسازی در غربت (که منتشر نشد) از تالیفات او و مکاتباتی است که برای رفع و رجوع مشکلات ترجمه با او داشتم.
در کارهای نفیسی تعادل و استانداردی هست که اعتماد خواننده را جلب میکند. این تعادل حاصل عوامل چندی است:
تلفیق کار آکادمیک استاندارد با نگاه شخصی. چیزی که در فرهنگ نوشتاری ما ضعیف است کار آکادمیک استاندارد است. ساختار منطقی و درست کتاب، مستند کردن احکامی که نویسنده صادر میکند به مراجع مشخص با ارائه نشانی مرجع، آگاهی نویسنده به کارهای دیگری که درباره موضوع کتاب شده است و دوری از احساساتیگری و هیجانزدگی بیپایه. امّا همه میدانیم که کتابی میتواند همه اینها را به طور صوری داشته باشد، ولی فاقد انسجام نظری باشد (بخصوص این روزها با کمّی شدن ارزیابی دانشگاهیان بر اساست تعداد مقالات چاپ شده و تعداد ارجاعات هر مقاله این امر به شدّت رایج است). یکی از دلایل این امر این میتواند باشد که نویسنده فاقد انگیزه شخصی در نگارش و تدوین کتابش بوده است. دیگر این که زمانی دراز، کار علمی و عینی به معنای کنار گذاشتن دنیای نویسنده، به عنوان فردی با انگیزهها، دیدگاهها و احساسات مخصوص به خود تلقی میشد. گمان میرفت نویسنده دانشمندی است که میتواند حضورش را از تحقیقاتش حذف کند. مدّتهاست که این طرز تلقی کنار گذاشته شده است و آشکار است که فاعل شناسا هرگز نمیتواند تمایلات خود را از نوع نگاهش به موضوع شناسایی به طور کامل حذف کند. در کتابهای نفیسی نمونه خوب این تلقی هستند. مثلاً اگر او در کتاب فرهنگسازی در غربت به سراغ موضوعی مانند تلویزیونهای ایرانی در نخستین دهه موج مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور بعد از انقلاب میرود، صرفاً به خاطر دغدغههای آکادمیک نیست. او به عنوان پژوهشگر رسانهها به سراغ این موضوع میرود، امّا با دهها رشته عاطفی و فرهنگی به آن وابسته است و جایجای کتاب این وابستگی را تشریح میکند. همین طور است درباره تاریخ اجتماعی سینمای ایران. در ابتدای جلد اوّل کتاب مقدمهای طولانی هست درباره مناسبات او با سینما طی دهههای متوالی و آمیختگی زندگیاش با فرهنگ این سرزمین. در یک کلام، حمید نفیسی به عنوان حمید نفیسی، آدمی با گذشته مشخص و ملموس و با گرایشها و نظرهای معلوم در نوشتهاش حاضر میشود. نویسنده این کتابها یک شناسای انتزاعی و خنثی نیست، امّا این امر کتاب را به حدیث نفس و بازگویی خاطرات بدل نمیکند.
برقراری تعادل بین تحلیل موضوع با بهرهگیری از تئوریهای نو در علوم اجتماعی بخصوص در زمینه رسانهها و جهانی شدن و پدیده چندفرهنگی از یک سو و ارائه اطلاعات دقیق و تکیه بر دادههای کمّی و سند و مدرک از سوی دیگر، دیگر حّسن بزرگ کار نفیسی است. غالباً چنین پیش میآید که نویسنده آشنا به نظریههای نوین در حوزه علوم اجتماعی (که غالباً بسیار جذابند) موضوع خود را رها میکند یا آن را بهانهای میکند برای تشریح آن نظریهها و اظهار نظر (و گاهی اظهار فضل) درباره آن نظریهها. در واقع موضوع مشخص کتاب بهانهای میشود برای کلّیگویی و انباشتن نوشته از نامهای مولفان معتبر. نفیسی امّا در عین استفاده از نظریههای نو، آنها را بجا و در خدمت اهداف خود به کار میگیرد. به این ترتیب او از نویسندگان سنتی که دانش نظریشان از نیمه سده بیستم جلوتر نمیآید متمایز میشود و همین طور از نویسندههای بسیار “آپ تو دِیت” که توانایی بیان کوچکترین مطلب اریژینالی را ندارند.
و سرانجام باید از پشتکار بینظیر او گفت. از کار جدّی و طولانیاش روی موضوعی که به هر سبب تصمیم میگیرد کتابی درباره آن بنویسد. بیش از یک دهه است که نفیسی مادّه خام این کتاب را جمعآوری میکند و با وجود دوری از ایران با دهها تن از فیلمسازان، نویسندگان و صاحبنظران مکاتبه کرده و اطلاعات مورد نیازش را کسب کرده است. همین طور مراجع متعدد فارسی و خارجی را درباره تاریخ سینمایی ایران مورد مطالعه قرار داده است.
امّا چرا به انگلیسی؟ آیا این کتاب نمیتوانست به زبان فارسی نوشته شود؟ آنچه درباره روش کار نفیسی گفتم محصول پرورش در جامعه دانشگاهی غربی است. دست کم در حوزه سینما و حتی فرهنگ ما نویسندهای نداریم که بتوان گفت استانداردهای کار علمی در نوشتههایش رعایت شدهاند (هرچند در همین حوزهها نویسندههایی با اندیشههای درخشان و ایدههای بکر کم نداریم). امّا مهمتر شاید دشواری کار درازمدّت و پیگیر باشد. کتابی مانند کتاب تاریخ سینمای اجتماعی سینمای ایران در جامعه کوتاه مدّتی مانند جامعه ایران نمیتواند به دنیا بیاید. این نوع کارها، کارِ جامعه بلند مدّت و آدمهایی هستند که شخصیت علمیشان در چنین جوامعی شکل گرفته است. امّا خب میشود اینها را ترجمه کرد. و ترجمه خواهند شد. امّا آن هم مشکلاتی دارد. به هر رو کتاب برای مخاطب غیرایرانی نوشته شده است و بسیاری از مسائلی که در آن تشریح شدهاند برای خواننده ایرانی بدیهیاند و متن ترجمه آن هم چیزی از این خارجی بودن را با خود خواهد داشت. امیدوارم فارغ از این که برگردان کتاب به فارسی تحقق پیدا کند یا نه، بعد از مطالعه کتاب بتوانم نظر دقیقتر خود را درباره آن درباره آن ارائه کنم.
سلام. میخواستم بدانم آیا اطلاع دارید که مجموعه کتابهای تاریخ اجتماعی سینمای ایران (حمید نفیسی) قرار است به فارسی ترجمه شود یا خیر؟
می دانم ناشری مایل بود این کار را بکند. به من هم پیشنهاد ترجمه اش داده شد، امّا من نمی توانستم در این مقطع به این کار بپردازم. مشکل ترجمه این کتاب ها این است که ممکن است بعد از ترجمه مشکل انتشار پیدا کند و ناشر و مترجم ریسک نمی کنند. دیگر این که کارهای بزرگی هستند و چند سال وقت می طلبند که برنامه ریزی خاص می خواهد. نمی دانم سرانجام آن ناشر به نتیجه ای رسید یا نه.
گریزی که به معضل کمی گرایی دانش در حوزه علوم انسانی زده اید بسیار به جا است. گویا آقای شهبا دست به کار ترجمه این مجموعه شده است.
من هم شنیده ام که آقای شهبا دارند این کتاب را ترجمه می کنند. امیدوارم به سرنوشت کتاب فرهنگ سازی در غربت که من جند سال پیش ترجمه کردم و ناشری پیدا نکردیم برای چاپش گرفتار نشود. البته ناشران با کتاب مشکلی نداشتند نگران بودند که کتاب پشت ممیزی بماند.