تصویر شهر در فیلم چگونه است؟ نمیگویم در فیلم مستند، چون شهر در فیلم داستانی هم مستند است. یعنی تصویر شهر چنان که روی نوار سلولوئید یا نوار مغناطیسی ثبت و ضبط می شود، در فیلم داستانی و مستند، تفاوتی با یکدیگر ندارد. دست کم در بیشتر فیلم ها این طوری است. تنها در تولیدات استودیویی بزرگ است که شهر هم دکور است و گوشه هایی از شهر را در استودیو می سازند با همه چیزش: ماشین ها، خیابان ها، رهگذرها، مغازه ها، و غیره. میدانیم که در پس تصویر خیابانها و رهگذرها و ساختمانها و راهبندانها، روابط اجتماعی مخصوصِ شهر وجود دارد که می توان گفت نشان دادن آنها هم بخشی از تصویر مستند شهر در سینما را تشکیل میدهد. مثلاً فیلمهایی درباره دادگاهها، افزایش طلاق، دانشگاهها یا سیاست هم به نوعی فیلمهایی درباره شهر و زندگی شهریاند. امّا اگر این گونه نگاه کنیم، در دنیایی که بخش اعظم جمعیت آن در شهرها زندگی میکنند، تقریباً هر فیلمی میتواند فیلم شهری تلقی شود. از سوی دیگر، فضاهایی داریم که مخصوص شهر هستند، مثل قهوه خانهها، یا پارکها، یا فروشگاههای بزرگ. فیلمهایی درباره این فضاها هم فیلمهای شهری هستند.
امّا اگر فیلمی خود را به یکی از این فضاها محدود کند، دشوار بتوان تصویر شهر به طور اخص را در آن دید. اینها محدود و گوشههای از زندگی شهریاند. پس تصویر شهر در فیلم کدام است؟ برای من تصویر شهر بیش از همه تصویر آدمهایی است که در خیابانها راه میروند و ظاهراً هیچ رابطهای با هم ندارند امّا با هزار رشته به هم پیوند خوردهاند بدون اینکه خود خبر داشته باشند. اصلاً معجزه زندگی شهری این است که چطور این همه آدم که هر یک در فکر خویش است در فضایی مصنوعی از بناهای بلند و خیابان های آسفالته و وسائل حمل و نقل عمومی و خصوصی، رویِ زمین و زیرِ زمین در حرکتند و همه چیز از هم نمیپاشد. این که این نظم دوام میآورد و زندگی ادامه پیدا میکند، این همه ماشین به هم نمیخورند و میلیونها آدم هر شب به خانه هایشان که کیلومترها دورتر از محل کارشان است میرسند، همه اینها به معجزه میماند. از این رو، تصویر شهر برای من خلاصه میشود در آدمهایی که در خیابانها در حرکتاند. پیاده یا در ماشین. خسته یا سرحال. همراه جمعیت یا تنها در میدانی خالی. شهر، از زیباترین چیزهایی است که انسان خلق کرده است. چشم ما به چشم اندازهای شهری آموخته شده و این معجزه بزرگ را نمیبیند. سینما میتواند آن را به ما نشان دهد. و این کار چه بسا نه از راه به تصویر کشیدن رئالیستی شهر از منظر رهگذر معمولی، بلکه با بردن دوربین به آسمان و گرفتن نماهای هوایی، و با تند و کُند کردن حرکت ماشینها و آدمها، انجام می گیرد، چنان که برای نمونه در فیلمی مانند باراکا انجام گرفته است.
Be the first to reply