سلامتی و بهداشت تَن هرگز به اندازه امروزه دغدغه بشر نبوده است و انسان هرگز به اندازه امروز، یعنی در شرایط حضور طبقه متوسط گسترده و نقش عظیم رسانههای جمعی جهانی در فرهنگسازی جوامع، درباره خورد و خوراک و آشپزی و خاصیت خوراکیها حرف نمیزده است.
بشر هرگز به اندازه امروز سلامتی را کمّی نکرده ، آن را به تعدادی عدد و رقم که باید مرتب کنترل شوند، بدل نکرده است: مقدار قند و کلسترول و چربی خوب و چربی بد و مقدار کالری و مقدار ویتامینهای موجود در مواد غذایی و و و و …
بیاعتمادی به عملکرد طبیعی بدن و نشانههایی که بدن با آنها درباره کار نکردن بخشهایی از سیستم خود هشدار می دهد، هرگز به اندازه امروز همهگیر نبوده است.برنامههای تلویزیونی را نگاه کنید: نصف درباره رژیمهای لاغری است (لاغری ملاک زیبایی و سلامتی به حساب میآید) و نصف دیگر تبلیغ خوراکیهایی مانند شکلات و نوشابه و همبرگر و دیگر عوامل چاقی. این بر خیابان یک دکان است و آن برش دکانی دیگر. دکان فَست فود در کنار بساط مشاوره لاغری و سالن “جیم” برای ورزش به منظورِ لاغری. تلویزیونها از یک سو از پولی که بابت آگهیِ شرکتهای تولید کننده شکلات و فست فود و غیره در میآورند پول میاندوزند و از سوی دیگر از قَبِل برنامههای پربیننده برای آموزش شیوههای مبارزه چاقی و آگهیهایی که با قیمتهای گران وسط این برنامهها پخش میکنند. بساطی است. بیعقلی و حکمتگریزی و تناقضات شیوه زیست بشر امروز هیچ جا به این اندازه آشکار نیست.
در گذشته در فرهنگهای شرقی پزشک را حکیم میگفتند. و حکمت به معنای درست زندگی کردن بود. سلامتی جزئی از شیوه زیست بود. امّا امروز بشر زندگی خود را طوری سامان داده است که باید بخش اعظم عمرش را پشت میز بنشیند و بعد ساعاتی دیگر از آن را صرف حرکات فیزیکی بیمعنی بکند برای اینکه آسیبی را که از آن شیوه زیست نادرست به بدنش وارد شده جبران کند. به عبارت دیگر، شیوه زندگی و سلامتی نه با هم و به عنوان یک کلیت، بلکه به عنوان حوزههایی کاملاً جدا در نظر گرفته میشوند. شیوه زیستی ناهنجار و شیوههایی ناهنجار برای مبارزه با عوارض آن.
در تبدیل سلامتی بدن به تعدادی پارامترهای کمّی یک خرافه دیگر نیز هست که جزئی است از علمباوری دوران مدرن. این که با کنترل دقیق و زیر نظر گرفتن اندازههای مواد و فرایندهای بدن میتوان به کنترل کامل آن دست پیدا کرد و مانع از خروج آن از کارکرد صحیح شد. این کنترل که در نگاه نخست منطقی به نظر میآید، اگر بخواهد به دقّت و به طور مرتب انجام شود هزینه و وقتی میطلبد که برای بیشتر ابنای بشر اختصاص آن ناممکن است. امّا بحث درباره همین روشها بستری فراهم میکند برای انتشار هزاران مجله و برنامه تلویزیونی و رادیویی و سایت پزشکی و بهداشتی عامهپسند که به عنوان جزئی از فضای عمومی علمِ عامهپسند (پاپیولار ساینس) برای جلب خواننده با هم رقابت میکنند. مجموعه این برنامهها این توهم را نزد خوانندگانشان میآفرینند که اگر به دقت به توصیههای آنها عمل کنند از هر گونه بیماری و ناهنجاری فیزیکی در امان خواهند بود و این احساس را نزد خوانندگان پیگیر خود به وجود میآورند که گویی فرایندهای تن خود را میفهمند و قادر به کنترل آنها هستند.
و حاصل این همه توصیههای بهداشتی و پزشکی، به فرض این که رعایت شوند، چیست؟ عمر دراز. عمر درازی که سالها و دهههای آخر آن، به نسبتهای گوناگون، از یک سو با زندگی توام با رنج آمیخته است و از سوی دیگر هزینه سنگینی به جامعه به طور کلّی و دقیقتر به گروههای سنی که کار میکنند، تحمیل میکند. امّا افزایش میانگین سن و مسئله سالخوردگی موضوع جداگانهای است که باید در نوشته دیگری به آن پرداخت.
Be the first to reply