چرا این قدر از زیرزمین خوشمان آمد

مشاجره‌ی روشنفکرانه‌ای که پیرامون فیلم زیرزمین گسترش یافت از چند جهت می‌تواند برای ما جالب باشد: از نظر پیچیدگی بحث ناسیونالیسم و قوم‌گرایی و چگونگی مداخله‌ی هنرمند در این مسائل، از نظر پدیده‌ای به نام بالکانیسم (شکلی از اُرینتالیسم) و این‌که هنرمند چطور می‌تواند تصور مطلوب غربی‌ها از جامعه‌اش را چون تصویری اصیل برای او بازتولید کند و در این رابطه نقش جشنواره‌ها، و سرانجام موضوع هنرمند و اثر . . .

از داوری گریزی نیست

خُب، فیلم را زیر ذره‌بین گذاشتیم و جزء به جزءش را بر رسیدیم، حتی آن را معنی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که این سکانس معنی‌اش این است و آن یکی این معنی را می‌دهد و کل فیلم می‌خواهد بگوید فلان. اما هنوز درباره‌ی فیلم قضاوت نکرده‌ایم. قضاوت در یک کلام پاسخ به این پرسش است: فیلم خوب بود یا بد؟ وقتی به دوستی می‌گویید به تازگی فلان فیلم را دیده‌اید، به احتمال زیاد از شما می‌پرسد: چطور بود؟ و منظورش این است که از فیلم خوش‌تان آمد یا نه و چقدر خوش‌تان آمد. وقتی هم کسی نقد پائولین کیل یا پرویز دوایی را می‌خواند، می‌خواهد بداند داوری او درباره‌ی فیلم چیست.

نقد فیلم بازی‌های بامزه ساخته میشائیل هانِکِه

کُشتن به مثابه بازی دو جوان وارد خانه ییلاقی یک خانواده متوسط مرفه می‌شوند و زن و شوهر و پسر هفت‌هشت ساله‌شان را می‌کشند؛ این خلاصه ماجرایی است که در بازی‌های بامزه اتفاق می‌افتد. موضوع تازه‌ای نیست. (اصلاً موضوع تازه وجود دارد؟) امّا میشائیل هانِکِه این موضوع را به یکی از تکان‌دهنده‌ترین فیلم‌های واپسین دهه هزاره گذشته بدل می‌کند، فیلمی که ما را به اندیشیدن به بنیان‌های فرهنگ بازی‌محور، سطح‌گرا و فارغ از معنویت خود […]

نقد کتاب «متد اکتینگ: قرن بیستم چگونه بازیگری آموخت» (قسمت دوم)

آیا بازیگران متد اکتینگ زیاده‌روی کرده‌اند؟ (قسمت دوم) اِوان کیندلی Evan Kindley (نشریه‌ی نیوریپابلیک) باتلر توضیح می‌دهد که بالا گرفتن محبوبیت متد اکتینگ در هالیوود، دست کم تا حدودی، معلول تحولات تکنولوژیک در صنعت سینما بود: «سینمای ناطق نوع دیگری از بازی می‌طلبید. فیلم‌های صامت یک کیفیت فیزیکی اعراق‌شده از بازیگر طلب می‌کردند، چون داستان از طریق حرکات بدن و میمیک چهره‌ی بازیگران بازگفته می‌شد. اما با پیدایش صدا، بازی‌ها با خویشتنداری بیشتری همراه و […]

قصاب: فیلمی درباره عشق، ترس، و گوشتخواری

. . . هلن آن قدر عوض شده بود که پدرش به دشواری او را به جا آورد. تابش آفتاب استوایی چهره‌اش را برنزه کرده بود و رنگ حیرت‌انگیزی به آن بخشیده بود … یک بیان شاعرانه که از آن حسی از وقار ساتع می‌شد، گونه‌ای متانت باشکوه و احساس عمیق که زمخت‌ترین ذهن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌داد. قطعه‌ای از داستانی به قلم بالزاک که هلن، خانم معلم فیلم قصاب به عنوان دیکته برای […]

تب تارکوفسکی در دهه‌ی ۱۳۶۰

دوست جوانی می‌پرسید چرا تارکوفسکی در ایرانِ سال‌های ۱۳۶۰ آن‌قدر مورد توجه قرار گرفت و بزرگ شد؟ در این پرسش فرضی وجود دارد که گویی بر سر این موضوع که تارکوفسکی بیش از اندازه بزرگ شد اجماعی وجود دارد و حالا مانده تحلیلِ ماجرا و یافتن دلایل آن. امّا پیش از آن که در پی یافتن دلایل این امر باشیم، باید ببینیم اصلاً این فرض واقعیت دارد؟ یا تا چه اندازه واقعیت دارد؟ شکی نیست […]

تریستانا: سکانس اتود انقلابی

اگر بخواهیم داستان تریستانا را در چند جمله خلاصه کنیم، می‌توان گفت داستان مرد سالخورده‌ی آنارشیستی است به نام دون لوپه و عشق او به دخترخوانده جوان و معصومش تریستانا (یا سوء استفاده‌اش از او)، ورود نقاش جوانی به نام هوراشیو به زندگی دخترک و جدایی او از پدرخوانده و خانه‌‌ی او، و در انتها، برعکس شدن نقش‌ها: برگشت زن و از دست دادن یکی از پاهایش، تبدیل او از دخترک از همه جا بی‌خبر […]

چرا «اُزو و بوطیقای سینما» را ترجمه کردم؟

پاسخ به مجله‌ی «فرهنگ امروز» خودم را جای سردبیر محترم «فرهنگ امروز» می‌گذارم. کتابی در حوزه‌ی سینما منتشر شده است به قلم دیوید بوردوِل، یکی از مشهورترین نظریه‌پردازان سینمای جهان، درباره‌ی یاسوجیرو اُزو، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سینمای ژاپن. نام کتاب هست ازو و بوطیقای سینما؛ کتابی کاملاً نظری و آن طور که یادداشت پشت جلد کتاب می‌گوید، کتابی که فقط درباره‌ی یک کارگردان ژاپنی نیست، بلکه کوششی است برای کاربست یک نظریه سینمایی ــ […]