دستههای اسکناسی که در میان شعلههای آتش بخاری دیواری میسوزند. ضیافتی شبانه و مردمانی با چهرههای غریب، بیشتر سفیدرو و چشمآبی، که پوتین با پا و لباسهای گرم به تن دارند پیرامون بخاری. جوانی رنگپریده در میان مهمانان. کوپه قطاری که او و یکی دیگر از مهمانان را به سن پترزبورگ میآورد. اینها همه چیزهایی است که از رمان ابله در نوجوانی به یادم مانده بود. تازه اطمینان ندارم این تصویرها از خواندن رمان در […]
برچسب: کتاب
نقدی بر دیدگاههای رابین وود
نوشتهای که ترجمهاش را میخوانید معرفی و نقد آخرین کتاب رابین وود با عنوان سیاست جنسی و فیلم روایی است، امّا نویسنده بر تناقضاتی در نوشتههای وود انگشت میگذارد که درباره بیشتر آثار دیگر او نیز صادق است. علاقهمندان نظریه سینمایی در ایران با نوشتههای وود آشنایی دارند؛ گمانم انتشار مقالههایی از این دست نیز برای آشنایی آنها با انتقاداتی که به کار او وارد شده، لازم و مفید است. درغیر این صورت ممکن است […]
درباره جعفر مدرس صادقی
این یادداشتی قدیمی است درباره دو تا از کتابهای جعفر مدرس صادقی. آن را چند سال پیش در پاسخ نظرخواهی روزنامهای نوشتهام. اخیراً آن را خواندم و دیدم در بردارنده نظرم به اختصار درباره بهترین داستاننویس زنده ادبیات معاصرمان است. هم نقاط قوت کارش و هم آن عیب بنیادینی را که مانع از همدلی عمیق با او میشود. کیست این مدعی بیادعا؟ این اواخر دو کتاب از جعفر مدرس صادقی خواندهام: مجموعه قصههای آن طرف […]
مختصری درباره حمید نفیسی، نویسنده کتاب “تاریخ اجتماعی سینمای ایران”
کتابی از جامعه درازمدّت بار دیگر کتاب مهمی درباره ما و بخشی از فرهنگ ما به زبان انگلیسی و در خارج از کشور منتشر شده است. کتاب تاریخ اجتماعی سینمای ایران که حمید نفیسی آن را نوشته و سه جلد از چهار جلد آن تا کنون منتشر شده است، بیتردید کتاب مهمی است. کتاب را نخواندهام، امّا به خودم اجازه میدهم با توجه به شناختی که از نویسنده آن دارم، و با توجه به موضوع […]
چرا کتاب می خوانم؟
نمایشگاه کتاب است و بحث کتاب داغ و بار دیگر هرکس میتواند از خود بپرسد برای چه کتاب میخواند. من میتوانم سالها در یک اتاق بنشینم و کتاب بخوانم. کتاب خواندن طبیعیترین کاری است که از من برمیآید. برای من کتاب خواندن بیش از سفر و گشت و گذار در طبیعت، دریچهای است به دنیاهای دور و ناشناخته. داستانی از چخوف میخوانی و میتوانی سرزمینی دور و غریب مانند روسیه سده نوزدهم را از […]
عکاسی تنها هنر نیست
دانشجوی سینما که بودیم و تازه شروع کرده بودیم به گرفتن عکسهای هنری، وقتی عکسهایمان را به دور و بریها نشان میدادیم، یکی دو سال و اظهارنظر تکراری میشنیدیم که آب پاکی روی همه الهام هنریمان میریخت. ما دوست داشتیم راجع به کمپوزیسیون عکس، نور آن، و بکگراند و غیره حرفهایی بشنویم، امّا واکنشها بیشتر در این مایهها بود: اگر عکس از مردم کوچه و خیابان بود و بخصوص اگر یک نفر در کانون عکس […]
بازسازی زندگی ارامنه در رمان "چراغها را من خاموش میکنم"
رمان چراغها را من خاموش میکنم، علاوه بر ارزشهای ادبی و هنری خود، از این نظر نیز حائز اهمیت و شایسته بررسی است که نخستین رمان فارسی است که به دست نویسندهای ارمنی نوشته شده، ماجراهایش در محیطی ارمنیزبان میگذرند و یکی از تمهایش مناسبات یک جامعه قومی بسته با جامعه بزرگ محاط بر آن است. در این نوشته کوتاه میکوشم از دو جهت این مسأله را بررسی کنم؛ از جهت توفیق نویسنده در بازسازی […]
یک روز مانده به عید پاک، نوشته زویا پیرزاد
معضل رفتار تعصبآمیز نسبت به ازدواج مختلطزویا پیرزاد با کتاب چراغها را من خاموش میکنم مشهور شد. یکی از علل موفقیت این کتاب بازسازی زندگی یک اقلیت قومی (ارامنه) در یکی دو دهه پیش از انقلاب در شهر نفتی آبادان است و جذابیتی که فضاهای این شهر متجدد و محیطهای خانوادگی و شیوه زیست ارامنه برای خواننده فارسیزبان امروزی دارد. در آن کتاب پیرزاد مسائلی مانند عشق ممنوع یک زن خانهدار و رابطه ارامنه با […]