زندگی جنگ نیست! بعضی فیلمها هستند که آدم همه چیزش را نمیفهمد ــ حالا عیب یا از فیلم است یا از خودش ــ اما دوستشان دارد. تاثیر خوبی روی آدم میگذارند. رضا یکی از این فیلمهاست. فیلم با صحنهی بیداری مردی چاق از خواب شروع میشود. مرد را میبینیم که با طمانینه لباسهای خوابش را از تن در میآورد و لباسهای روز را میپوشد، بعد احساس میکند از خواب سیر نشده، دوباره با همان طمانینه […]
برچسب: نقد فیلم ایرانی
نقدی بر فیلم «تختی»
آسیبشناسی یک جور پوپولیسم میدانم فیلم سینمایی تختی ساختهی بهرام توکلی بعضی جاها، مثلاً اوائل فیلم در صحنههای محلهی کودکی، زیادی شلوغ و پرسروصداست، و مطمئن نیستم همه چیزهایی را که میخواهم بگویم نیت و قصد کارگردان و فیلمنامهنویس فیلم هم بوده است یا صرفاً تفسیر من است؟ تقریباً همهی فیلمهای بهرام توکلی را دیدهام و او را از همان اولین فیلمش (و فیلم کوتاه قبلش) کارگردان قدری میشناسم که از پس فضاسازی و دکوپاژ […]
نقد فیلم «متری ششونیم»
تصویری نه چندان عمیق از دنیای اعتیاد و مواد مخدر متری ششونیم با سکانسی شروع میشود که یک فیلم کوتاه درجه یک است. تعقیب و گریز به معنای واقعی با تدوین کلاسیک یک در میان تصویرهای پلیس و خلافکار و پایان تکان دهندهی آن. فراری سراسیمه از حصاری فلزی بالا میرود و به درون چالهای میافتد که چند دقیقه بعد توسط لودری با خاک پر میشود و جوانی که تا لحظهای پیش سراسر انرژی و […]
نگاهی به فیلم آخرین تابستان گرابه ساختهی سهراب شهید ثالث
وحشت از زندگی عادی شهیدثالث آخرین تابستان گرابه را در سال ۱۹۸۰ کارگردانی کرد (فیلم نظم را هم در همان سال ساخته بود.) این تاریخ معمولاً سال عرضه فیلم است و معنایش این است که او آخرین تابستان گرابه را در بحبوحهی نخستین سالهای بعد از پیروزی انقلاب در ایران ساخته است. اما در آن هیچ نشانی از ایران و شرایط آن روز آن نیست. فیلم درباره آخرین ماههای زندگی یک نمایشنامهنویس مهم آلمانی به […]
نگاهی گذرا به سینمای دهه شصت
نه احیای فیلمفارسی و نه تعطیلی سینما شاید راه مناسب برای شناخت سینمای دهه شصت این باشد که از اواخر این دهه شروع کنیم. آغاز و پایان دهه شصت، نیمه اول و نیمه دومش، با هم فرقهای جدی دارند. شاید کل این دهه را بشود دوران گذاری از حالت بلاتکلیفی و ناروشنی چند سال بلافصل بعد از انقلاب به دهه هفتاد دانست، دههای که به جرات میتوان گفت تکلیف سینما در ایران دیگر روشن شده […]
یادداشتی بر فیلم پل خواب (اکتای براهنی)
مکافات بدون رستگاری پل خواب اقتباسی است آزاد از جنایت و مکافات و حتی اگر این موضوع در عنوانبندی پایانی فیلم ذکر نمیشد، آشکار بود؛ اصولاً هر فیلمی که در آن جوانی در گرفتاری مالی پیرزنی را با تبر (یا پتک) بکشد، ناگزیر بیننده را به یاد فیلم اثر مشهور داستایوسکی میاندازد و او را به مقایسه فیلم با آن رمان میکشاند. ما هم برای نزدیک شدن به پل خواب همین راه را انتخاب میکنیم […]
یادداشتهایی دربارهی مانی حقیقی و فیلم «خوک» او
شکی نیست که مانی حقیقی (مثل بیشتر فیلمسازان همنسلش) حالا دیگر کارگردان کاربلدی شده است؛ دکوپاژ خوب، بازیهای خوب، برشهای خوب (بخصوص بین فصلها) و خلاصه مهارت لازم برای جمع کردن کار و البته همین طور برای صرفهجویی در هزینهها دور زدن صحنههایی از قصه که نشان دادنشان پرخرج میبود، مثل اجتماع مردم جلوی خانهی کارگردان فیلم یا کتک خوردن او در مراسم تشییع جنازهی رقیبش. اما طبیعتاً توانایی حرفهای باعث نمیشود از خود نپرسیم […]
نگاهی به فیلم «من» (سهیل بیرقی)
یک جور سامورایی زن اسم فیلم را دوست ندارم. «من» چیز زیادی نمیگوید درباره فیلمی که نامش است. «من» زیادی کوتاه است. نمیدانم آیا میتوان آن را عامل (یا دست کم یکی از عوامل) بیاعتنایی به این فیلم دانست که مسلماً یکی از بهترینهای سالهای اخیر سینمای ایران است. بار اوّل که فیلم را دیدم باورم نمیشد این قدر خوب است. بار دوّم دیدمش. نه حقیقتاً فیلم خیلی خوبی است. فیلمی است با ماده […]