مغول‌ها: انباشته از نشانه‌ها

تمامی آدم‌ها، اشیاء و حوادثی که در فیلم می‌بینیم، نشانه‌های چیزهای دیگر هستند. آدم‌های فیلم کمتر به عنوان شخصیت منفرد و بیشتر به عنوان نمونه‌ی نوع خود مطرح هستند. خطری که فیلمی تا این پایه انباشته از نشانه‌ها و استعاره‌ها را تهدید می‌کند این است که به معمایی بدل شود که به جای تجربه‌ی حسی و لذتبخش آن، باید به حلش نشست و خطری که بیننده را تهدید می‌کند این است که سرگرم یافتن معنای نشانه‌ها و ارتباط آن‌ها با یکدیگر شود و به حل این معما دل خوش کند.

نگاهی به فیلم مستند «داخلی-تهران» ساخته‌ی آزادی رضائیان مقدم

ترجیح می‌دادم اسم فیلم «سه زن» باشد، نه داخلی-تهران. فیلم می‌توانست در تهران نباشد، «داخلی» بودنش هم چندان چیزی راجع به محتوای آن نمی‌گوید. حتی می‌شد اسمش «تنهایی» باشد. چرا که فیلم درباره‌ی زندگی سه زن تنهاست که در سه طبقه‌ی یک ساختمان قدیمی زندگی می‌کنند. زنانی که همه در گذشته ماجرای عاشقانه یا ازدواج ناموفقی داشته‌اند و به سه نسل تعلق دارند

نیکلای مارکف به روایت مهوش شیخ‌الاسلامی

فیلم موسیو مارکف فقط درباره‌ی مارکف نیست، درباره‌ی خانم شیخ‌الاسلامی هم هست؛ و فقط درباره‌ی دیروز نیست، درباره‌ی امروز هم هست. که البته اشکالی ندارد. اشکالش اینجاست که برای گفتن چیزی درباره‌ی زمان حال، فقط بخش‌هایی از گذشته را نشان ‌دهیم و بخش‌های دیگری را مسکوت بگذاریم و در نتیجه تصویری ناقص ارائه کنیم.

نگاهی به فیلم «جنگل پرتقال»

چند سال پیش دو فیلم کوتاه از ساخته‌های آرمان خوانساریان را دیده بودم و بیش از هر چیز دیالوگ‌نویسی درخشان آن‌ها و راه رفتن دختر و پسری جوان در خیابان‌ها در یکی برای خرید قرص برنج (که نام فیلم هم بود) و در دیگری (سبز کله‌غازی) خاطرم نیست برای چه، به یادم مانده بود. وقتی نامش را روی پوستر فیلمی به نام جنگل پرتقال دیدم تردیدی نکردم که فیلم را ببینیم قدری با این نگرانی که فیلم‌کوتاه‌ساز معمولاً وقتی برای اولین بار کار بلند می‌سازد، خوب درنمی‌آید؛ ایده‌ای که برای فیلم کوتاه خوب است، لزوماً برای فیلم بلند خوب نیست.

خواب سفید: زندگی در رؤیا

خواب سفید (۱۳۸۰) ساخته‌ی حمید جبلی حکایت مردی است که فاصله‌ای عمیق بین دنیای رؤیایی کودکانه‌اش (دنیای عروس‌های آرمانیِ پیچیده در تور و پولک، دنیای درد دل با مادرِ زیر خاک) و دنیای واقعی پیرامونش (زندگی فلاکت‌بار با پدر و کار پادویی و آدم‌های واقعی دور و بر از همه سنخ) وجود دارد؛ مردی که این پیرامون واقعی را نمی‌بیند و در آن دنیای خیالی سیر می‌کند و آخر هم این شکاف روانشناختی کارش را […]

یادداشتی بر فیلم «پُل خواب» اکتای براهنی

پل خواب اقتباسی است آزاد از جنایت و مکافات و حتی اگر این موضوع در عنوان‌بندی پایانی فیلم ذکر نمی‌شد، آشکار بود؛ اصولاً هر فیلمی که در آن جوانی در گرفتار‌ی مالی پیرزنی را با تبر (یا پتک) بکشد، ناگزیر بیننده را به یاد اثر مشهور داستایوسکی می‌اندازد و او را به مقایسه فیلم با آن رمان می‌کشاند. ما هم برای نزدیک شدن به پل خواب همین راه را انتخاب می‌کنیم و می‌کوشیم ببینیم شباهت‌ها و تفاوت‌های فیلم با جنایت و مکافات چه چیزی را در مورد خود فیلم روشن می‌کنند.

نگاهی به فیلم «وارونگی» بهنام بهزادی

بهنام بهزادی بعد از تمرکز بر زندگی جوانان در فیلم قبلی‌اش قاعده تصادف، این بار زندگی یک خانواده گسترده را موضوع فیلم جدیدش قرار داده است. دو خواهر و یک برادر و مادری بیمار اما با روحیه که با نیلوفر، دختر جوان و مجرد خانواده، زندگی می‌کند. وارونگی داستان بحران این خانواده است و مهم‌تر از آن، داستان شورش نیلوفر علیه مناسباتی که در آن دیگران برای زندگی او تصمیم می‌گیرند بدون این که حتی […]

نگاهی به فیلم «مسخره‌باز»

توانایی فنی کافی نیست، دل بیننده باید برای آدم‌ها بتپد مسخره‌باز از فیلم‌هایی است که در جشنواره‌ی فجر سال گذشته مورد توجه قرار گرفت و اکنون بر پرده‌ی سینماهاست. با توجه به حضور بازیگر قدری چون نصیریان با علاقه به دیدن آن رفتم اما حقیقتش سرخورده شدم. ایراد اصلی فیلم در ناتوانی آن در قصه‌گویی جذاب است که به نظر من از تمایل شدید آن به قدرت‌نمایی و نمایش تکنیکی می‌آید. شرط قصه‌گویی جذاب خلق […]