یادداشتی درباره‌ی رمان «سرزمین عجایب» جعفر مدرس صادقی

رمانی ۱۶۰ صفحه‌ای که یک پاراگراف بیشتر نیست رمانی ۱۶۰ صفحه‌ای که یک پاراگراف بیشتر نیست؛ یک پاراگراف صدوشصت صفحه‌ای. سرزمین عجایب، آخرین رمان جعفر مدرس صادقی را می‌گویم که به تازگی منتشر شده است. این که این طوری نوشته شده، و نه تنها پاراگراف نداشتنش که کل زبانی که در طول رمان به کار رفته، یک جور احساس حرف زدن بی‌وقفه را به خواننده القا می‌کند. رمانی است که خیلی تند نوشته شده (دست […]

نکته‌ای در کتاب «بی‌باد، بی‌پارو» نوشته‌ی فریبا وفی

بغل کردن یا بغل نکردن؟ چاپ سوم مجموعه قصه‌های فریبا وفی به نام بی باد، بی پارو را تازگی خواندم. در این کتاب داستان بسیار کوتاهی هست درباره بغل کردن. خانم صدری که تازه از آمریکا آمده راوی داستان را که عادت ندارد نزدیکانش را بغل کند شماتت می‌کند که چرا مادرش را بغل نمی‌کند و درباره فواید بغل کردن داد سخن می‌دهد. بالاخره راوی که به قول خودش چهل سال است مادرش را بغل […]

سهراب شهید ثالث: افسانه و واقعیت

شنیده‌ بودیم شهید ثالث در آلمان فیلم‌های مهمی ساخته و نسخه‌های نه چندان خوب برخی از آن‌ها را جسته گریخته دیده بودیم، اما تماشای یکجای نُه فیلم از این فیلم‌ها، در واقع اکثریت فیلم‌ها منهای چند تایی که مشکل ممیزی یا کپی رایت داشتند، در برنامه‌ی مرور آثار او در موزه‌ی هنرهای معاصر در سال گذشته و اکنون نمایش تعدادی از آن‌ها در گروه سینماهای هنر و تجربه، چیز دیگری بود. بخصوص تماشای دو فیلم […]

داستان گیومه

گیومه که معرف حضورتان هست؟ یکی از نشانه‌های مشهور نقطه‌گذاری (یا سجاوندی) در زبان فارسی که مثل بیشتر نشانه‌ها در دوران جدید از زبان‌های اروپایی وام گرفته شده است. اما معنی این گیومه چیست؟ گیومه را یکی برای نقل مستقیم حرف‌های آدم‌هایی که درباره‌شان می‌نویسیم به کار می‌بریم و دیگر برای این که نام کتاب‌ها و مقاله‌ها و مکان‌ها و غیره را از باقی متن متمایز کنیم. در داستان‌ها گفت‌وگوهای شخصیت‌ها را درون گیومه می‌نویسند: […]

خب!؟

«توی مهمانی … هی می‌دادند آدم بخورد. آدم هم بیکار بود، خوب هی می‌خورد.» یک بار دیگر این جمله را بخوانید. حتماً شما هم احساس می‌کنید که یک اشکالی در نوشتن «خوب» وجود دارد. آدم برای بیان منظور بالا حتماً می‌گوید «… خُب هی می‌خورد». شما هم مثل بیشتر فارسی‌زبانان حتماً موقع خواندن این جمله «خوب» را «خُب» خوانده‌اید. اما این جمله به عنوان شاهد مثال در یکی از فرهنگ‌های بسیار خوب زبان فارسی محاوره‌ای، […]

بیش از هر زمان دیگری می‌نویسیم

زبان با سواد، یعنی توانایی خواندن و نوشتن، فرق دارد. همه‌ی آدم‌های بی‌سواد هم که در طول تاریخ، جز شاید دهه‌های اخیر، تعدادشان از آدم‌های با‌سواد خیلی بیشتر بوده، از زبان استفاده ‌کرده‌اند. این است که نوشتن (و خواندن) مهارت خیلی تازه‌ای است. و جالب این است که این روزها بیش از هر زمان دیگری در تاریخ، آدم‌ها می‌نویسند. با رواج تکنولوژی‌های نو، امروز چیزهایی را می‌نویسیم که تا چند وقت پیش فقط حرف‌شان را […]

مقایسه‌ی «اُدیسه» هومر و «کجایی ای برادر» برادران کوئن

جذابیت پنهان مناسبات بینامتنی داستان‌های هستند که نخوانده می‌دانی؛ لازم نیست شاهنامه خوانده باشی تا داستان فرزندکشی رستم و قصه عشق بیژن و منیژه و گذشتن  سیاوش از میان شعله‌های آتش را بدانی. به همین سان لازم نیست اَدیسه هومر را خوانده باشی تا درباره سایرن‌های اغواگر و غول‌های یک چشم چیزهایی بدانی ــ دست کم برای کسی که در غرب بزرگ شده و به مدرسه رفته چنین است. تاریخ نگارش ادیسه به سده هشتم […]

نگاهی به کتاب سازدهنی و چند قصه دیگر، امیر نادری

انتشار مجموعه قصه‌های امیر نادری که نام ساز دهنی، یکی از مشهورترین فیلم‌های کوتاه سینمای ایران را بر پیشانی دارد، طبیعتاً بیش از هر چیز از زاویه پرتوی که این قصه‌ها می‌توانند بر سینمای امیر نادری بیاندازند، جلب نظر می‌کند. بدیهی است که امیر نادری پیش از هر چیز فیلمساز است و با آثاری چون خداحافظ رفیق (۱۳۵۰) و تنگنا (۱۳۵۲) پیش از انقلاب و دونده (۱۳۶۲) و آب، باد، خاک (۱۳۶۴) بعد از انقلاب، […]