روز عزایم.
روز تعطیل.
کرکرههایم پایین
خیابانهایم خلوت.
روز عزا هستم.
همه پیامبران
هم امروز
به صلیب کشیده شدهاند
و هم امروزپیلاطوسها
همه
دستهایشان را شستهاند به تبرا.
روز تعطیلم،
روز عزا.
کرکرههایم پایین
خیابانهایم خالی.
همه پرنده ها پر کشیدهاند
از درختان دودیرنگ.
پردههای ضخیم
بر پنجرههایم کدرتر شدهاند.
از لبه بامهایم
جیک جیک هیچ گنجشکی شنیده نمیشود.
روز تعطیلم.
عزادارم.
دروازههایم بستهاند
بگذار کسی بر درم نکوبد
استقبالکنندهای نخواهد بود،
خانههایم
به قبرهای چندطبقه میمانند.
پرچمهای سیاه در اهتزاز نیستند،
که بادی نیست.
در پارک خالی
کودکی
دوچرخهاش را جا گذاشته است.
آه،
چه قدر گریه خواهد کرد …
ترجمه: روبرت صافاریان
Be the first to reply