مستندی غم انگیز
مستند فاصله دو کوچ ساخته روبرت صافاریان، شرح زندگی و کار شاعر، مترجم و استاد دانشگاه آزاد ماتیان، اندیشمند ارمنی ـ ایرانی است. مستند فاصله دو کوچ مستندی است غم انگیز! غم انگیز بودن اولین صفتی است که با دیدن این مستند به ذهن متبادر میشود. حال آن که غمگین بودن به این معنا نیست که ماتیان خوشبخت زندگی نکرده یا حاصل عمرش کمنتیجه بوده است. در هر حال مستند فاصله دو کوچ که سندی است از زندگی آزاد ماتیان، از دید مستندساز همزبان او بیش از حد غمگین است، و صافاریان این غم را به خوبی به تصویر کشیده است.
مستند با شعری از آزاد آغاز می شود که “…خانهام را همانند لاکپشتی به پشتم حمل میکنم / نه! همانند شاعری خانهام درونم است/ و اغلب راهم را گم میکنم… این اشعار جانمایه زندگی آزاد است. او شاعر است، اندیشمند، دغدغه دارد و میخواهد احساس تعلق کند، ولی … جواب این «ولی» زندگی اوست و مستند فاصله دو کوچ.در پلان اول مستندسازان راهی اصفهان هستند و گوینده میگوید ” …راهی اصفهان هستیم تا فیلمی درباره ماتیان استاد دانشگاه شاعر و مترجم بزرگی بسازیم که بعید است او را بشناسید…” و این پیشدرآمد تلخی است برای یک هنرمند و یک اندیشمند، زیرا او را نمیشناسند. نه برای این که کارهایش مهم نیست بلکه برای این که او به زبانی کهن می نویسد (زبان ارمنی) که در دنیا بیش از ده میلیون انسان این زبان را نمیدانند. ارمنیانی که در کشوری سه میلیونی زندگی میکنند و هفتاد درصدشان در خارج از مرزهای سیاسی ارمنستان روزگار میگذرانند. هفتاد درصد ارمنیان در دیاسپورا هستند و هویت و فرهنگ خاص خود را دارند. دیاسپورا کلمهای است که ده ها بار در مستند خواهید شنید. ارمنیان قومی هستند که برای دیگران خوبند و نه برای خودشان. ارمنیان در یک جا نمیمانند. آنها به سرزمینی میآیند، سکنی میگزینند، مدرسه و کلیسا میسازند، در زندگی فرهنگی و اجتماعی میزبانانشان شرکت میکنند، محبوب میشوند، سرزمینی که به آن آمدهاند را مانند سرزمینشان دوست میدارند، و بعد میروند… کوچ میکنند.
این بخشی از هویت ارمنیهاست. این از اولین جملههای مهم ماتیان در مستند است. مستند دو کوچ، داستان ماتیان به تنهایی نیست، داستان قومی است که به ایران آمدهاند و با ایران زندگی کردهاند و آن را دوست میدارند و حال دارند میروند.
ماتیان به ادبیات علاقهمند میشود، به فرانسه میرود و در آنجا فارغالتحصیل میشود و به ایران باز میگردد، در دانشگاه اصفهان به تدریس زبان و ادبیات ارمنی می پردازد، ازدواج میکند و صاحب پسری میشود. در میانسالی او اندیشمند جا افتاد ای است و خود را متعلق به جامعه ارمنی-ایرانی میداند. تمام این دستاوردها نشان دهنده زندگی پربار پیش رو است.
در همان اوان، مستند به درگیریهای سیاسی اجتماعی جامعه ارامنه میپردازد. تأثیرات انقلاب ایران و فروپاشی شوروی بر مناقشات جامعه ارمنیان ایران، مورد بحث با آزاد قرار میگیرد. فارغ از بحثها و استدلالها، خطاها و خبطها، ماتیان در این دوره در میان این مناقشات است و این نشان میدهد که برای او زندگی اجتماعی ارمنیان ایران مهم است. او به امید آینده بهتر فعالیت های سیاسی- اجتماعی انجام میدهد، ایران را خانه خود میداند و ارمنیان ایران را خانواه اش. حال جالب اینجاست که در همین برهه، کتاب گلهای کویر را مینویسد؛ کتاب شعری با طعم یأس فلسفی، که ماجرایش از عنوانش معلوم است. شاعر سعی در ایجاد گلستانی دارد اما در کویر. و واضح است که در کویر گلی نخواهد رویید. آزاد در گلهای کویر میگوید “من همواره از آخر خط سخن میگویم/ از خستگی…” و این خستگی ناشی از شرایط است. انسانی که به قول تولستوی همواره از نیروهای قویتر، ضعیفتر است.
داستان کودکی و نوجوانی آزاد که با پایان جنگ جهانی دوم، برگشت ارمنیان به موطنشان تحت برنامه نرگاقت، قطع برنامهی برگشت به ارمنستان، و منتقل شدن خانواده او به خوزستان و کار پدرش در شرکت نفت، همه و همه نشان میدهند که چهگونه اتفاقات و جریانهای تاریخی اجتماعی، زندگی انسانها را تغییر میدهند و جریانها قویتر از برنامهها و دلخواستههای هر شخص است.
اگرچه آزاد با تلخی روزگار با چهره دیگر خویش به مبارزه برمیخیزد ولی داستان پایان غمانگیزی دارد. آزاد “زادور اوقلی” را خلق میکند. زادور اقلی نام مستعاری است که ماتیان برای نوشتههای طنز خود انتخاب میکند. طنزی که تلخ است. خبطها و اشکالات جامعه خویش را با طنز و خنده نمایان میکند. تآتر داماد امریکایی نوشته ماتیان به زندگی ارمنیهایی که دخترانشان قصد ازدواج با مستشاران امریکایی و سودای رفتن را دارند، میپردازد. داماد امریکایی، تآتری است ضد غربی و با زبان طنز و تیز خود به انتقاد از جامعه ارمنیای میپردازد که میخواهد برود. غافل از آن که دهههای بعد خود زادوراقلی باید چمدانش را ببندد. ماتیان فقط یک نفر نیست بلکه او دو نویسنده و دو اندیشمند است. ماتیانی که گلهای کویر را مینویسد و دیگری ماتیانی که زادور اقلی میشود. اگرچه در هر دوی آنها اندوهی آشکار است، در یکی مستتر در شعرهایش و در دیگری در طنزهایهای نکتهسنجش.
البته ماتیان ابزار قدرتمند دیگری را نیز برای مبارزه با ناملایمات زندگیش دارد، و آن عشق است. آهنگ بیانقطاع به عنوان مجموعهای از شعرهای عاشقانه میگوید “… گوش کنید، این عشق است که سخن میگوید…” و این عشق در کارهای هنرمندانه ماتیان، در خلق آثارش، در درس دادنش، در احساس تعلقش نسبت به زبان ارمنی، دانشگاه و فرهنگ سرزمینش، در عشقش به خیام و حافظ نمایان است. در مستند فاصله دو کوچ، نه به صراحت بلکه در لابهلای حرفها و صحنههای فیلم، این عشق را میتوانید بیابید.
فاصله دو کوچ با قطعاتی به هم پیوسته از زندگی ماتیان، زندگی او را باز میآفریند و بیننده با جمع و کم رویدادهای زندگیاش میخواهد این را نتیجه گیری کند که “زندگی ماتیان مانند زندگی اندیشمندان دیگر از رویدادهای تلخ و شیرین آکنده است و در مجموع همه چیز در تعادل پیش میرود”. اما سه سکانس متفاوت، اندوه را بر این تمایل بیننده پیروز میگرداند.
سکانس اول: سقوط هواپیمای تهران ـ ایروان و مرگ سرنشینان آن و مرگ ماسیس برادر آزاد، دوباره یادآور میشود که آری نیروهای قویتر بر انسان ضعیف حکمرانی میکنند. چهقدر تلخ است “…ناگه درم را کوفتند… گشودم/درد بود/ رخصت میدهی در آیم/ …/ تنها منم که به تو وفادارم…”
سکانس غمانگیز دوم رابطه ماتیان با ارمنستان است. ارمنستان به عنوان سرزمین آمال و آرزوهایش چهرهای دیگر مییابد. پس از استقلال ارمنستان ماتیان شش ماه آنجا زندگی میکند و میبیند که آنچه تصور میکرد و آنچه هست با هم متفاوتند. بیست سال پس از آن ماتیان ناامیدیاش از ارمنستان را در جمع دوستانش و بر میز شام و شادی بیان میکند.
سکانس سوم: آزاد باید برود! آنها تصمیم گرفتهاند به امریکا بروند چون تنها فرزندشان به گلندل مهاجرت کرده و آنها دلتنگ اویند. از او سؤال میشود که چرا میرود؟ در مورد شغلش چه اتفاقی میافتد؟ آیا میداند که آنجا چه در انتظار اوست؟ غمی که در نگاه اوست عمیق است و متفاوت. از چشمهایش فغان میبارد. میداند که چه میشود. ماتیان اندیمشند و باهوش میداند که در امریکا بیشتر در انزوا خواهد بود. میداند که او متعلق به مفهوم ایرانی ـ ارمنی است. شاعر و مترجمی که نارگاتسی، حافظ و خیام را به فارسی و ارمنی ترجمه کرده است. او در گلندل چه خواهد کرد؟
صحنه آخر فیلم، صحنهای از دانشگاه اصفهان نیست، صحنهای از کتابهای نوشته و ترجمه شده آزاد ماتیان نیست، صحنه گفتوگوی اینترنتی آزاد با پسرش است که در امریکا منتظر اوست. صحنه، صفحه کامپیوتری است که هیچ هویتی ندارد.
صحنه پسر ماتیان است که کوچ کردهای است به دنبال زندگی بهتر. نسلهای بعدی ماتیان داستان کوچ دیگری خواهند داشت. داستانی متفاوت، با طعمی متفاوت و تعلقاتی متفاوت.
مستند فاصله دو کوچ تنها داستان کوچ ماتیان نیست، داستان زندگی ارمنیان در ایران است از جلفا تا گلندل. ارمنیهایی که با زندگی در ایران هم ایرانیاند و هم ارمنی. شادیها و غمهایشان دو طعم دارد؛ طعم دودوک و سه تار. شعرهایشان دو طعم دارد؛ طعم چارنتس و شاملو. و آنها میروند به هزار و یک دلیل درست و نادرست. به هزار و یک دلیل خواسته و ناخواسته.
…و این به شدت غمناک است.
Be the first to reply