ای مرگ
خواننده: رالف استنلی
ای مرگ
یه سال دیگه بهم مجال بده.
چه اتفاقی داره میافته؟
دیگه حتی دستهای یخی رو که گرفتنم نمیتونم ببینم.
خب، من مرگم، بالاتر از من کسی نیست،
در بهشت و جهنم را من باز میکنم.
یکی داره التماس میکنه ”ای مرگ،
نمیشه بذاری برای یه روز دیگه؟“
بچهها دعا میخوانند، واعظها موعظه میکنند،
امّا زمان و ترحم تو کار من جایی نداره
من پاهاتو میبندم طوری که دیگه نتونی راه بری
فکتو قفل میکنم طوری که دیگه نتونی حرف بزنی چشاتو میبندم تا نتونی ببینی.
همین آن، باید با من بیایی.
من مرگم؛ آمدم روحتو بگیرم.
روحتو بگیرم و بدن سردتو بذارم بمونه،
ای مرگ
ای مرگ
یه سال دیگه. فقط یه سال دیگه
مادرم اومده بالای سرم
اون حوله سردی روی پیشونیم گذاشته.
سرم داغه، امّا پاهام یخ کردن.
مرگ داره بالای سرم میچرخه
ای مرگ، چرا این کارو با من میکنی؟
چشامو بستی، طوری که دیگه نمیتونم ببینم
داری تنمو درد میآری
داری سردم میکنی.
داری جانمو از تنم در میآری.
ای مرگ، التماس میکنم ملاحظه سِنَّمو بکن.
التماس میکنم در این مرحله جانمو نگیر.
همه ثروتم مال تو
فقط دست سردتو از روم بردار.
اوه، جوان و پیر، فقیر و غنی،
برای من یکیان، خودت میدونی.
نه پول نه ملک نه سیم و نه زر
هیچی، جز روح تو، راضیم نمیکنه.
ای مرگ
ای مرگ
یه سال دیگه بهم وقت بده.
فقط یه سال دیگه.
فقط یه سال دیگه.
اصل انگلیسی شعر را می توانید اینجا بخوانید.
Be the first to reply