این روزها دارم شعرهای آزاد ماتیان را به فارسی ترجمه میکنم. دو شعر بلندش را قبلاً در سایت گذاشتهام. و حالا ترجمه شعری از کتاب جدیدش “نشان جهان”. قرار است یک ماه دیگر بزرگداشتی برای او بگیریم و دوست دارم تا آن وقت دست کم چهار-پنج شعر دیگر از کارهایش را ترجمه و در “هویس” یا جای دیگر منتشر کنم. در ضمن ترجمه این شعرها را برای گفتار فیلم مستند جدیدم به نام “میان دو رفتن” درباره آزاد ماتیان لازم دارم. خوشحال میشوم نظر شما را درباره ترجمه بدانم.
زاده شدیم
در شبِ نشئه ی نسیهی
نیم بطر عرق
به دنیا آمدیم
.
ما را
در تنپوشِ ژندهی هقهقی پنهانی پیچیدند
و پستانهای خشکِ
زمانهی فسفرآگین را
بر لبانمان مالیدند.
.
ما رویای لنگه لبخندی بیاشک را در سر پروراندیم
در چشمان مادرانمان
و جفتی کفش نو را
در یکشنبه عید پاک.
.
امّا به آن گناه که پای برهنه بزرگ شده بودیم
نعلمان کردند.
زیبا بود و تأثیرگذار. فکر میکنم شاعرانگیش بیشتر در ترکیبات نوی بود که عمیقاً با احساست رابطه برقرار میکردند و در عین حل چون نو بودند بیشتر اثر میگذاشتند. حس تلخی که در اندیشه ی شعر – فقر و تنهایی و بیهودگی و نومیدی و نوعی تقدیرگرایی – وجود دارد بخوبی در گزینش واژهها منتشر است .شعری که به دل مینشیند و بخوبی حس تلخش و درکی تلخترش را از زندگی بیان داشته است. و دست آخر این که جان میدهد برای فیلم. چرا کهدستت را باز میگذارد تا نه در تکرار ایماژهای شعر که با نگرشی سینمایی، دست به بازتولید آن بزنی با جنسیتی متفاوت در بیانی سینمایی.
آخرش که میگه
به آن گناه که پای برهنه بزرگ شده بودیم
نعلمان کردند.
اصلن انتظار چنین واژه غریبی رو نداشتم
نعلمان کردند
خیلی حس عجیب و در عین حال شدیدی رو منتقل میکنه
نمی دونم چطور بگم
یه فضایی احساسی از جنس فیلمای تارکوفسکی شاید
پابرهنگی رمانتیک است و نعل شدن خشن وسرد و سیاسی
از جنس نوستالژی
دس شما درست که هم چین شاعری رو به ادبیاتمون آوردید
خیلی حال کردیم