سینمای شاعرانه چیست؟

سنت کلام و ادبیات، آفرینش زبانی، آن قدر ریشه‌دار است که در هنر نسبتاً جوانی مثل سینما نیز که بر تصویر (و امروزه بر صدا نیز) استوار است، خواه نا خواه مرتب با هنر زبانی، با کلام، مقایسه می‌شود. از روایت و قصه‌گویی تصویری سخن می‌گوییم (این حقیقت دارد که بدون استفاده از کلام و به کمک تصویرها نیز می‌توان داستان تعریف کرد) و این روزها حتی از فیلم-مقاله یا مقاله سینمایی. امّا آیا با […]

ما فهرست‌ها را دوست داریم، چون نمی‌خواهیم بمیریم

در ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان عصر ما اومبرتو اکو در سن ۸۴ سالگی از دنیا رفت. اومبرتو اکو اندیشمندی چند… بود. نشانه‌شناس بود، پژوهشگر زیبایی‌شناسی سده‌های میانه بود، و در کنار فعالیت‌های آکادمیک رمان می‌نوشت و مقالاتی در مطبوعات منتشر می‌کرد که در آن‌ها به زبانی نسبتاً ساده و اغلب از زوایای بدیع به موضوعات نظری پیچیده می‌نگریست. عنوان مشهورترین رمان او نام گل سرخ (۱۹۸۰) است؛ رمانی معمایی که در سده‌های […]

فارسی را در چندسالگی آموختم؟

این که فارسی زبان دوم من بوده، روی زبان نوشتاری‌ام چه تاثیری داشته است؟ تازگی‌ها این پرسش برایم جدّی‌تر شده که کی فارسی یاد گرفته‌ام و این که زبان ارمنی که پیش از آموختن زبان فارسی تنها زبانی بوده که با آن با اطرافم مراوده داشته‌ام، چه تاثیری روی توانایی‌های زبانی کنونی‌ام، مشخص‌تر زبان فارسی نوشتاری‌ امروزم، داشته است. مسلماً از سن بسیار پایین در معرض زبان فارسی‌ای که از رادیو پخش می‌شده بوده‌ام. پدر […]

خانه چخوف

در تور روسیه همه‌اش بازدید کلیساها بود و کاخ‌های تزارها. تور فرهنگی بود، امّا نه از داستایوسکی سخنی بود، نه از تولستوی و نه از چخوف نازنین. در مسکو که بودیم روز آزادمان را به دیدار موزه ــ خانه چخوف رفتیم. خانه کوچک دوطبقه‌ای بود و زنان مسنی آن را اداره می‌کردند که کلمه‌ای انگلیسی بلد نبودند. معلوم بود برای لقمه‌ای نان کار می‌کنند. بعید می‌دانستم که چخوف خوانده باشند و غریب بود که ما […]

نگاهی به جهانِ جعفر مدرس صادقی

دنیایی تُهی از عشق و شور و آرمان نسبت به جعفر مدرس صادقی، آن مدرس صادقی‌ای که از خلال ده‌ها داستان کوتاه و رمان شناخته‌ام، احساس دوگانه‌ای دارم. از سویی توانایی‌های نویسندگی او را در ادبیات معاصر بهترین می‌دانم و از سوی دیگر نمی‌توانم با ناباوری عمیقی که در آثار او نسبت به هر نوع اعتقاد، آرمان، عاطفه، شور، عشق و دوستی موج می‌زند، احساس همدلی کنم. بیش از این. آن جا که این ناباوری […]

نگاهی به کتاب “چراغ‌ها را من روشن می‌کنم” نوشته شهلا زرلکی از منظر مضمون‌های ارمنی

خانم نوراللهی و شطیط غیب می‌شوند بیش از یک دهه پیش از این، خواندن رمان‌های یک روز مانده به عید پاک و مدّتی بعد چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم برایم حادثه هیجان‌انگیزی بود. کسی پیدا شده بود، که همان حرف‌های تو را درباره جایگاه ارامنه در جامعه بزرگ ایرانی و نگرش آن‌ها به خود می‌زد، و مهم این که به فارسی این حرف‌ها را می‌زد. این حرف‌ها چه بودند؟ شاید بتوان مجموعه موضوعات مربوط به […]

چخوف در چهارصد کلمه

اندوه جهان در ساز روچیلد درشکه‌چی سرمایی در شب‌های یخ‌زده سن‌پترزبورگ به انتظار مشتری می‌نشیند، درشکه‌چی دیگری مایل است درباره مرگ فرزندش با مسافرانش صحبت کند، امّا چون کسی تمایلی به گوش دادن به حرف‌هایش ندارد و سرانجام با اسبش درد دل می‌کند، ویولونیست پیری که زنش را از دست می‌دهد و تازه متوجه می‌شود سراسر زندگی‌اش خسران بوده است و این حس را در نوای سازش می‌نهد، پسربچه‌ای که نامه سراسر دردش را درباره […]

مقایسه رمان “چشمه هقنار” مگردیچ آرمن و فیلم “چشمه” آربی اوانسیان

 از تفسیر اجتماعی تا بن‌بست وجودی فیلم چشمه آربی اوانسیان بر اساس رمان ارمنی‌زبان چشمه هِقنار (هِقنار آقبیور Heghnar Aghbyoor) نوشته مگردیچ آرمن (Mkrdich Armen ) ساخته شده است. مگردیچ آرمن در سال ۱۹۰۶ در شهر گیومری (بعدها لنیناکان) ارمنستان به دنیا آمد، در اوائل دهه ۱۹۳۰ در انستیتوی سینماتوگرافی مسکو فیلمنامه‌نویسی خواند و در همان زمان هقنار آقبیور را نوشت. داستان یک مربع عشقی در شهری کوچک، داستانی که در زمان خود در ادبیات […]