تصویر شهر در فیلم چگونه است؟ نمیگویم در فیلم مستند، چون شهر در فیلم داستانی هم مستند است. یعنی تصویر شهر چنان که روی نوار سلولوئید یا نوار مغناطیسی ثبت و ضبط می شود، در فیلم داستانی و مستند، تفاوتی با یکدیگر ندارد. دست کم در بیشتر فیلم ها این طوری است. تنها در تولیدات استودیویی بزرگ است که شهر هم دکور است و گوشه هایی از شهر را در استودیو می سازند با همه […]
نویسنده: robertsafarian
نقد فیلم “نامههای باد” ساخته علیرضا امینی
آفت شب به شب نوشتن فیلمنامه نامههای باد در نیمه نخست خود زمینه را خوب میچیند، داستان را خوب پیش میبرد و فضا را خوب میسازد، امّا در نیمه دوّم، از زمانی که قهرمان فیلم به شهر میرود، انگار نمیداند روایت را چگونه ادامه دهد و توری را که گسترده است چگونه جمع کند. در نیمه نخست فیلم با ورود سربازان وظیفه شهرستانی به پادگان شروع میشود، بعد روی یکی از آنها، کسی که با […]
نقدی بر فیلم “دهلیز”
میتوانست واقعاً درباره “دهلیز” باشد قصاص قاتلی که آدم بدی نیست و تصادفاً مرتکب قتل شده و کوشش برای نجات او از مجازات قصاص موضوعی است با پتانسیل عاطفی قوّی و با ابعاد حقوقی، فلسفی و اجتماعی گوناگون که میتواند به فیلم تاثیرگذار و قابل تأمل بدل شود. تصادف (سرنوشت)، مرگ، بخشش، فلسفه مجازات به مثل؛ شرایط اجتماعیای که آدمکشی بر بستر آنها اتفاق افتاده است و پیآمدهای انسانی قصاص، همه موضوعاتی هستند که نویسنده […]
مقایسه رمان “چشمه هقنار” مگردیچ آرمن و فیلم “چشمه” آربی اوانسیان
از تفسیر اجتماعی تا بنبست وجودی فیلم چشمه آربی اوانسیان بر اساس رمان ارمنیزبان چشمه هِقنار (هِقنار آقبیور Heghnar Aghbyoor) نوشته مگردیچ آرمن (Mkrdich Armen ) ساخته شده است. مگردیچ آرمن در سال ۱۹۰۶ در شهر گیومری (بعدها لنیناکان) ارمنستان به دنیا آمد، در اوائل دهه ۱۹۳۰ در انستیتوی سینماتوگرافی مسکو فیلمنامهنویسی خواند و در همان زمان هقنار آقبیور را نوشت. داستان یک مربع عشقی در شهری کوچک، داستانی که در زمان خود در ادبیات […]
گربه در گوشه ولرم جمجهام: آزاد ماتیان
این که میبینید، بهار نیست خون گرم است و نیشِ سپید.
کلاغ نوح: آزاد ماتیان
جشن آشتیکنانِ لبها و فوارهها را انتظار میکشم شب آشتیکنانِ آوازهای روحانی و صدای وزش باد را در شاخساران. نسیمی را انتظار میکشم که بر گیسوان مخملی مِه دست نوازش بکشد تا پوستم مور مور و تنم از لذّت گرم شود. من نه حاجتی به نجات دارم، نه نیازی به گریختن از این شهر نفرین شده
روز سوگواری: آزاد ماتیان
روز عزایم. روز تعطیل. کرکرههایم پایین خیابانهایم خلوت. روز عزا هستم. همه پیامبران هم امروز به صلیب کشیده شدهاند و هم امروز
آینههای پریشانگویی: آزاد ماتیان
وقتی فکر میکنم که خورشید میتوانست نه کُرَوی که چهارگوش باشد و درازگوش میتوانست بال داشته باشد و پرواز کند