نقد فیلم بازی‌های بامزه ساخته میشائیل هانِکِه

کُشتن به مثابه بازی دو جوان وارد خانه ییلاقی یک خانواده متوسط مرفه می‌شوند و زن و شوهر و پسر هفت‌هشت ساله‌شان را می‌کشند؛ این خلاصه ماجرایی است که در بازی‌های بامزه اتفاق می‌افتد. موضوع تازه‌ای نیست. (اصلاً موضوع تازه وجود دارد؟) امّا میشائیل هانِکِه این موضوع را به یکی از تکان‌دهنده‌ترین فیلم‌های واپسین دهه هزاره گذشته بدل می‌کند، فیلمی که ما را به اندیشیدن به بنیان‌های فرهنگ بازی‌محور، سطح‌گرا و فارغ از معنویت خود […]

نگاهی به فیلم «بلوط پیر» کن لوچ

بلوط پیر. گویا آخرین فیلم کارگردان بریتانیایی ۸۷ ساله، این درخت کهنسال سینمای اروپا و بریتانیا‌. این بلوط پیر از یک سو خود کن لوچ است؛ که خود را مبارزی می‌داند که با دوربین و فیلمسازی کارش را می‌کند. از سوی دیگر اما، در همان شروع فیلم متوجه می‌شویم بلوط پیر Old Oak در واقع نام میخانه‌ای است که درونش به جای همبستگی و همدلی با دشمنی و تلخی روبه‌روییم. در صحنه‌ای نمادین، مالک این میخانه ــ تی جِی بالانتین با بازی دیو ترنر ــ با چوب بلندی می‌کوشد حرف آخر تابلوی سردر آن را که کج شده است، به جای خود برگرداند. ظاهراً موفق می‌شود، اما اندکی بعد باز آن حرف یک طرفش می‌افتد: به نظر نمی‌رسد که کار این میخانه و آدم‌هایش روبه‌راه شدنی باشد.

نقدی بر اسپارتاکوس استنلی کوبریک

اسپارتاکوس همه ویژگی‌های یک فیلم تاریخی-حماسی استاندارد هالیوودی را دارد. فیلم با چشم‌اندازهایی گسترده از معادنی که در آن بردگان زیر آفتاب سوزان به کار توانفرسا مشغولند شروع می‌شود. حرکات کرین دوربین به این صحنه‌های عظمت بیشتری می‌بخشد. موسیقی تمام‌وقت می‌نوازد و بر حال و هوای حماسی چشم‌انداز می‌افزاید. در همین فصل افتتاحیه از نظر قصه با تمهید هوشمندانه‌ای روبه‌رو هستیم. باتیاتوس (پیتر یوستینف) که برای خرید برده‌ها آمده است، خوش‌مشرب و بذله‌گوست و چنان رفتار می‌کند که گویی به سادگی برای خرید حیوانات آمده است.

مادادایو، واپسین فیلم کوروساوا

در نقدهایی که درباره مادادایو خوانده‌ام به وجوه انسانی شخصیت استاد توجه شده است، به کلنجار او با مرگ، امّا یک نکته مهم، نکته‌ای که شاید راز ناگشوده‌ای از فیلم در آن نهفته باشد، کمتر اشاره شده است؛ به معمای گم شدن گربه‌ای که از اواسط فیلم پیدایش می‌شود، گم شدنش بخش قابل‌توجهی از بخش‌های میانی فیلم را به خود اختصاص می‌دهد و بزرگ‌ترین بحران روحی قهرمان فیلم را موجب می‌شود.

یادداشتی بر فیلم «پُل خواب» اکتای براهنی

پل خواب اقتباسی است آزاد از جنایت و مکافات و حتی اگر این موضوع در عنوان‌بندی پایانی فیلم ذکر نمی‌شد، آشکار بود؛ اصولاً هر فیلمی که در آن جوانی در گرفتار‌ی مالی پیرزنی را با تبر (یا پتک) بکشد، ناگزیر بیننده را به یاد اثر مشهور داستایوسکی می‌اندازد و او را به مقایسه فیلم با آن رمان می‌کشاند. ما هم برای نزدیک شدن به پل خواب همین راه را انتخاب می‌کنیم و می‌کوشیم ببینیم شباهت‌ها و تفاوت‌های فیلم با جنایت و مکافات چه چیزی را در مورد خود فیلم روشن می‌کنند.

نگاهی به فیلم «وارونگی» بهنام بهزادی

بهنام بهزادی بعد از تمرکز بر زندگی جوانان در فیلم قبلی‌اش قاعده تصادف، این بار زندگی یک خانواده گسترده را موضوع فیلم جدیدش قرار داده است. دو خواهر و یک برادر و مادری بیمار اما با روحیه که با نیلوفر، دختر جوان و مجرد خانواده، زندگی می‌کند. وارونگی داستان بحران این خانواده است و مهم‌تر از آن، داستان شورش نیلوفر علیه مناسباتی که در آن دیگران برای زندگی او تصمیم می‌گیرند بدون این که حتی […]

اندیشه و نقد هرگز زورش به تبلیغات نمی‌رسد

پاسخ به پرسش‌های ایبنا درباره‌ی کتاب «تصویر، سینما، اجتماع» در ابتدا بفرمایید مطالبی که در این کتاب آمده، متعلق به چه دوره کاری شما ست و به چه دلیل به بازنشر آنها در قالب یک کتاب پرداخته اید؟ قدیمی‌ترین نوشته‌ای که در کتاب «تصویر، سینما، اجتماع» آمده مقاله‌ای است به نام «بازیگری و نقد» که در دی‌ماه ۱۳۷۸ در دوهفته‌نامه‌ی «گزارش فیلم» به چاپ رسیده است. به عبارت دیگر، گزیده‌ای از نوشته‌های نزدیک بیست سال […]

«کافه سوسایتی» وودی آلن: زیبا و کمی اندوهگین

خلاصه داستان: بابی دورفمن، جوانی از یک خانواده یهودی ساکن نیویورک به لس آنجلس آمده است تا شاید عموی کله‌گنده‌اش در هالیوود کاری برایش دست‌وپا کند. این جوان عاشق زنی به نام ورونیکا می‌شود که اتفاقاً با همین عمویش رابطه دارد. زن تصمیم می‌گیرد با عموی او ازدواج کند و جوان به نیویورک باز می‌گردد و در آن جا به مدیریت کافه‌ای که برادر گانگسترش باز کرده می‌پردازد. سال‌ها بعد دوباره بابی و ورونیکا به […]