پل خواب اقتباسی است آزاد از جنایت و مکافات و حتی اگر این موضوع در عنوانبندی پایانی فیلم ذکر نمیشد، آشکار بود؛ اصولاً هر فیلمی که در آن جوانی در گرفتاری مالی پیرزنی را با تبر (یا پتک) بکشد، ناگزیر بیننده را به یاد اثر مشهور داستایوسکی میاندازد و او را به مقایسه فیلم با آن رمان میکشاند. ما هم برای نزدیک شدن به پل خواب همین راه را انتخاب میکنیم و میکوشیم ببینیم شباهتها و تفاوتهای فیلم با جنایت و مکافات چه چیزی را در مورد خود فیلم روشن میکنند.
برچسب: سینمای ایران
نگاهی به فیلم «وارونگی» بهنام بهزادی
بهنام بهزادی بعد از تمرکز بر زندگی جوانان در فیلم قبلیاش قاعده تصادف، این بار زندگی یک خانواده گسترده را موضوع فیلم جدیدش قرار داده است. دو خواهر و یک برادر و مادری بیمار اما با روحیه که با نیلوفر، دختر جوان و مجرد خانواده، زندگی میکند. وارونگی داستان بحران این خانواده است و مهمتر از آن، داستان شورش نیلوفر علیه مناسباتی که در آن دیگران برای زندگی او تصمیم میگیرند بدون این که حتی […]
سینمای ایران در دههی هفتاد شمسی
در فیلم زیر درختان زیتون ( عباس کیارستمی، ۱۳۷۳) صحنهای هست که در آن کارگردان فیلمی که در منطقهی سرسبزی در شمال فیلمبرداری میشود (محمدعلی کشاورز) و بازیگر فیلم (فرهاد خردمند) صبح زود در ارتفاعات سرسبزی راه میروند و از هوای دلپذیر دم صبح تعریف میکنند تا به منظرهی خانههای خالی در چشمانداز میرسند. خردمند: اینا مثل اینکه ول کردن اینجا رو همه رفتن، ها؟ کارگردان: آره، تو زلزله بیشترشون مردن، اونام که زنده موندن […]
سهراب شهید ثالث: افسانه و واقعیت
شنیده بودیم شهید ثالث در آلمان فیلمهای مهمی ساخته و نسخههای نه چندان خوب برخی از آنها را جسته گریخته دیده بودیم، اما تماشای یکجای نُه فیلم از این فیلمها، در واقع اکثریت فیلمها منهای چند تایی که مشکل ممیزی یا کپی رایت داشتند، در برنامهی مرور آثار او در موزهی هنرهای معاصر در سال گذشته و اکنون نمایش تعدادی از آنها در گروه سینماهای هنر و تجربه، چیز دیگری بود. بخصوص تماشای سه فیلم […]
فیلمهای مستندی درباره عباس کیارستمی
کیارستمی جلوی دوربین سفر به دیار مسافر (بهمن کیارستمی، ۱۳۷۳، ۱۲ دقیقه) سالها بعد از ساخت فیلم مسافر عباس کیارستمی به دیدار حسن دارابی بازیگر خردسال این فیلم که اکنون مردی متاهل است میرود. بهمن کیارستمی در این سفر پدر را همراهی میکرده و از این دیدار فیلم گرفته است. حرفهای دارابی درباره صحنه چوب خوردنش از دست ناظم و این که در این صحنه واقعاً درد میکشیده است و این درد کشیدن بازی نبوده، […]
نقد فیلم “جهانپهلوان تختی”
زمانه ما، تردید، ناباوری فیلم (بعد از عنوانبندی) با تصویر بسته یک زنگ و صدای آن شروع میشود، که نخست به صدای زنگ زورخانه میماند، اما بلافاصله تصویر عمومی تریای شیکی را میبینیم و معلوم میشود زنگی که دیدهایم زنگ بالا در رستوران بوده که با باز شدن در به صدا درآمده است. همین دو تصویر یکی از موتیفهای تکرار شونده فیلم را به کوتاهی تمام معرفی می کند: تم پهلوانی و نسبت آن با […]