می دانید هراند دینک که بود

در راهپیمایی روز ۲۴ آوریل در تهران، تظاهرکنندگان تعداد زیادی عکس هراند دینک حمل می‌کردند که روی یکی از آن‌ها نوشته شده بود «دینک روزنامه‌نگار شهید ارمنی». هراند دینک سردبیر نشریه آگوس بود که به زبان ترکی در استانبول منتشر می‌شد و در ژانویه سال ۲۰۰۷ جلوی ساختمانی که تحریریه آگوس در آن بود، به ضرب گلوله جوانی وابسته به گروه‌های نژادپرست ترکیه کشته شد. دینک پیش از آن نیز یکی دو بار به جرم […]

دیاسپورا، کتاب، مهاجرت

حکایت پانصد سالگیِ کتابِ چاپی ارمنی حکایت بیمار سالخورده رو به موتی است که برایش جشن تولد می‌گیرند و بزرگش می‌دارند، امّا کسی حاضر نیست او را نگاه دارد و هزینه درمان و مراقبتش را بپردازد. کتاب چاپی فرزند کتاب دستنویس است و پدرِ کتاب الکترونیکی، فرزند نورسیده‌ای که به سرعت می‌بالد و می‌خواهد پدر را به کل از میدان به در کند. هم اکنون که این‌ها را می‌نویسم، در گوشه اتاقم دو کارتون کتاب […]

نگاهی به فیلم “چشمه” بر مبنای نخستین نمای آن

موشک کاغذی در سایه‌روشنِ شاخ‌وبرگ درختان نخستین تصویر فیلم چشمه (آربی اوانسیان، ۱۳۴۸-۱۳۵۰) بعد از عنوانبندی تصویری است ثابت از یک موشک کاغذی که در روی زمینی در سایه شاخ‌وبرگ درختان می‌افتد. این تصویر ۴۵ ثانیه روی پرده می‌ماند بدون اینکه ظاهراً اتفاقی بیفتد. مدّت طولانی این تصویر به ظاهر بی‌ربط یکی از مسائلی بود که در زمان نمایش فیلم هم مورد بحث قرار گرفت. نوشته حاضر درباره همین یک تصویر است، امّا با این […]

درباره نمایشگاه “ارمنیان ایران” در خانه هنرمندان: عشق فهرست

هفته گذشته در تالارهای طبقه همکف خانه هنرمندان نمایشگاهی برگزار بود با عنوان “ارمنیان ایران”. به همت موسسه ترجمه و تحقیق هور، عکس‌ها، مشخصات و تصویرِ آثار ده‌ها هنرمند ارمنی که در تاریخ نقاشی، سینما، مجسمه‌سازی، گرافیک، معماری و موسیقی این مملکت نقشی داشته‌اند برای اهل فرهنگ به نمایش گذاشته شده بود. می‌دانیم مارکو گریگوریان نقش مهمی در ورود هنر مدرن به ایران داشته، سینما را آوانس اهانیان (اوگانیانیس) به ایران آورده  و معمار بناهای […]

یادداشتی بر فیلم “چگونه پیش‌بند سوزن‌دوزی شده مادرم در زندگی‌ام گسترده می‌شود” ساخته آربی آوانسیان

“… هر درختی برای بالندگی باید از ریشه‌های درون ظلمات خاک بنوشد، امّا همزمان با میلی طبیعی شاخه‌هایش را به هر سو می‌گستراند”. جمله‌ای از بروشورِ معرفی فیلم “چگونه پیش‌بند سوزن‌دوزی شده مادرم در زندگی‌ام گسترده می‌شود” (۱۹۸۷، فرانسه) به مناسبت نمایش آن در موزه آرداک مانوکیان تهران در هفته گذشته. این جمله کوتاه توصیف نسبتاً دقیق صحنه‌ای است از فیلم دیگرِ آربی آوانسیان “چشمه” (۱۹۷۲) که حدود پانزده سال پیش‌تر در ایران ساخته شده […]

دیاسپورا یا قوم‌پراکندگی

توجه کرده‌اید وقتی ایرانی‌های خارج از کشور از وطنشان صحبت می‌کنند منظورشان ایران است و نه آمریکا یا فرانسه، حتی اگر زمان درازی است در آن کشورها زندگی می‌کنند، شهروند آن هستند و یا حتی اگر در آنجا به دنیا آمده‌اند. آن‌ها خود را پاره‌ای از ملّت ایران می‌دانند که به هر دلیل بخش‌هایی از آن در سراسر جهان پراکنده شده است. این پراکندگی را دیاسپورا می‌نامند که ریشه یونانی دارد و معنی‌اش همان پراکندگی […]

بی‌خیالِ “جِرورهنِک”

پریشب کریسمس بود. سالروز تولد عیسی مسیح، پیامبر مسیحیان. امّا ارمنی‌ها این مناسبت را روز دیگری جشن می‌گیرند. ششم ژانویه. دلایلش تاریخی و پیچیده است و موضوع این نوشته نیست. به هر رو ۲۵ دسامبر که در همه رسانه‌های سخن از کریسمس و بابانوئل و درخت کاج و چراغانی و این حرف‌هاست، در خانه ارمنی‌ها خبری نیست. این خبرها چند روز بعد از اوّل ژانویه (۱۱ دی) شروع می‌شود و تا شش روز بعد، ادامه […]

فضای محرم و دغدغه آزاد ماتیان

در فیس بوک چرخ می‌زنم. دوستی عکس‌های مراسم خیمه‌سوزان عاشورا را گذاشته است با نوشته‌ای طعنه‌آمیز به اوضاع زمانه. دوستی عکسی از داون تاون لس آنجلس را و آن را به کوچه برلن تشبیه کرده است. صدای طبل‌های دسته‌های محرم دوستی را یاد طبل زدن کاترین در نمایشنامه ننه دلاور انداخته است. دوستی عکسی از غلامحسین ساعدی گذاشته با یکی از نامه‌های پر از اندوه و یاس او به محبوبش طاهره. دوستی خبر نمایش فیلمش […]