آیا بازیگران متد اکتینگ زیادهروی کردهاند؟ (قسمت اول) اِوان کیندلی Evan Kindley (نشریهی نیوریپابلیک) ترجمه: روبرت صافاریان سال ۱۸۸۸. بازیگر جوان روس کنستانتین استانیسلاوسکی نقش اصلی نمایشنامهی شوالیه خسیس پوشکین را بازی میکند. استانیسلاوسکی بیستوخردهای سال بیشتر ندارد و سخت در تقلاست تا نقش کاراکتر اصلی نمایشنامه را که آریستوکرات پیری است که شبهایش را با شمارش گنجهایی که در زیرزمین قلعهی آبااجدادیاش انبار کرده بود صبح میکند، به بهترین نحو اجرا کند. او حرکات […]
دسته: کتاب
«معرفی و نقد کتاب «متال باز
نمونههایی از توصیف یک زندگی کارمندی یا به هر رو متوسط. همان زندگیای که متالبازِ راوی و پروتاگونیست رمان نمیتواند به آن تن بدهد. و بدیل این زندگی، بیخانمانی و بیسامانی و در نهایت ایستادن بر سر دوراهی تسلیم یا نابودی است. همان چیزی که بدنهی اصلی کتاب را تشکیل میدهد.
دربارهی شروع رمانها
شروع رمانها و داستانها بعضی به هم جواب میدهند و بعضیها یادآور یکدیگر هستند. مثلاً شروع ملکوت خواهناخواه آدم را یاد شروع مسخ میاندازد. بعضیها به یک رویداد خیلی خیلی مشخص اشاره میکنند مثل خروج کالسکهای از شهر، بعضیها به یک رویداد عجیب، بعضیها هم با نوعی فلسفهبافی شروع میشوند مثل آنا کارنینا یا روزگار سخت. اما همه این ویژگی را دارند که به طور مستقل هم سرپای خود میایستند و این ظرفیت را دارند که به یاد بمانند و نقل شوند.
معرفی کتاب «نخل و همسایهها»
پشت جلد کتاب میخوانیم: «همان وقت که احمد محمود در این سوی رود همسایهها را مینوشت، غائب طعمه فرمان، رماننویس صاحبسبک و بنام عراقی، در آن سو در کار نوشتن نخل و همسایهها بود. آن دو بیآنکه یکدیگر را بشناسند، از رنجهای روزگار خود مینوشتند … » البته این همزمانی دقیق نیست. کتاب همسایهها در سال ۱۳۵۳ منتشر شده است و کتاب نخل و همسایهها در سال ۱۳۴۵، کماکان میتوان گمان کرد که دو نویسنده تقریباً همزمان روی اثرشان کار میکردند، چرا که نخستین نگارش همسایههای محمود گویا ده سال زودتر آماده بوده و شاید او در همان زمان که طعمه فرمان کتابش را مینوشته مشغول کار روی همسایهها بوده است. اما تفاوت مهمتر چیز دیگری است. نویسندهی عراقی کتابش را نه در آن سوی رود، بلکه در جایی خیلی دور نوشته است، در مسکو …
مصاحبه با مجله «تجربه» درباره کتاب «۱۴ آبان روز آتش»
کتاب «۱۴ آبان، روز آتش» همزمان با رویدادهای نیمهی دوم ۱۴۰۱ منتشر شد و خواهناخواه به مقایسهای بین تظاهرات ماههای پاییز و زمستان ۵۷ و رویدادهای جاری و همین طور بحثهایی پیرامون مفهوم انقلاب و غیره دامن زد. خانم کاکاوند که این مصاحبه را با من کرده است خود سالها بعد از رویدادهایی که در کتاب توصیف شدهاند به دنیا آمده و این امر به گمانم مصاحبه را جالب میکند.
نظری به کتاب خروس ابراهیم گلستان
خروس را میشود داستانِ ابراهیم گلستانی دانست که در خرابآبادی پر از کثافت و تباهی افتاده با مردمانی عقبمانده و روشنفکرانی بدطینت که ندادردهندهها را میکشند. در این میان تنها اوست که حق دارد و هیچ نقشی و مشارکتی و مشابهتی با آنچه بیرون از خودش در جریان است ندارد.
استعارههای انقلاب
آنچه میخوانید فصلی است از کتاب «۱۴ آبان، روز آتش» که سال گذشته توسط «نشر مرکز» منتشر شد. ۱۴ آبان سال ۱۳۵۷ روزی است که تهران به آتش کشیده شد. فردای روزِ تیراندازی ماموران حکومت نظامی به دانشآموزان در دانشگاه تهران و روزی که فردایش شاه نطق مشهور «صدای انقلاب شما را شنیدم» را ادا کرد. مردانی که در روز ۱۴ آبان ۱۳۵۷ در خیابانهای تهران راه افتاده بودند و بانکها و مشروبفروشیها را به آتش میکشیدند، چه کسانی بودند؟ ساواکیها یا انقلابیون؟ اصلاً انقلاب چیست؟ کتاب «۱۴ آبان، روز آتش» از این پرسشها میرسد به گفتاری دربارهی چیستی انقلاب و چگونگی برساختن تصویری از آن.
آخرین داستان چخوف
انقلاب چون عشق آخرین داستان کوتاهی که چخوف نوشته «عروس» نام دارد. این داستان هم در مجموعه آثار او به ترجمهی سروژ استپانیان هست و هم در کتاب دربارهی عشق (نشر نو، ۱۳۹۷) به ترجمهی رضا امیررحیمی گنجانده شده است. چخوف این داستان را در سال ۱۹۰۳ نوشته است، یعنی یک سال پیش از مرگش. داستان دربارهی زن جوانی است در شهرستانی کوچک که نامزد کرده و قرار است بهزودی عروسی کند. مردی به نام […]