فرمانبرداری و طغیان یک زن فیلم را که در جشنواره دیدم احساسم این بود و گمانم جایی نوشتم که فیلم خوبی است، در جاهایی حتی فوقالعاده است، امّا انگار حلقههایش جابهجا شده باشد. داستانش آن قدر به هم ریخته است که سر در نمیآوری آن دانشجوهایی که نوار ضبط صوت را پیدا کردهاند چه دخلی به ماجرا دارند و … و حالا در نمایش عمومی فیلم از آن دانشجوهایی که کنار رودخانه نواری پیدا میکنند […]
نویسنده: robertsafarian
هفت: سینما یا گرافیک؟
فیلم هفت (دیوید فینچر) دست کم در ایران طرفداران پروپاقرصی دارد و بخصوص در میان دانشجویان سینما از محبوبیت زیادی برخوردار است. این محبوبیت بیش از هر چیز مدیون عنوانبندی فوقالعاده آن است که خبر از مهارت گرافیکی سازندگانش و پیوستگی آنها به سبکهای امروزی ویدئوکلیپسازی میدهد که به سبکهای ام تی وی مشهورند شدهاند. کلّ فیلم هم یک چیزی است مثل همان عنوانبندی. از نظر تصویرسازی و فضاسازی فوقالعاده (مثل یک کلیپ)، از نظر […]
یک بحث قدیمی: ایرانیان ارمنی یا ارامنه ایران
گمانم نخستین کسی که عبارت «ایرانیان ارمنی» را به جای عبارت متداولِ «ارامنه ایران» پیشنهاد کرد اسماعیل رائین بود، در مقدمه کتابی که همین اصطلاح پیشنهادی را بر پیشانی داشت. رائین از اصطلاح مرسوم «ارامنه ایران» به عنوان «یک خطای لفظی و تاریخی» نام میبَرد و با استدلالهایی در حدّ یکی دو پاراگراف، نام گذاری جدید را پایان یافته تلقی کرده و به خیال خود بر این «خطای لفظی» پایان میدهد. غافل از این که اصطلاحاتی […]
می دانید هراند دینک که بود
در راهپیمایی روز ۲۴ آوریل در تهران، تظاهرکنندگان تعداد زیادی عکس هراند دینک حمل میکردند که روی یکی از آنها نوشته شده بود «دینک روزنامهنگار شهید ارمنی». هراند دینک سردبیر نشریه آگوس بود که به زبان ترکی در استانبول منتشر میشد و در ژانویه سال ۲۰۰۷ جلوی ساختمانی که تحریریه آگوس در آن بود، به ضرب گلوله جوانی وابسته به گروههای نژادپرست ترکیه کشته شد. دینک پیش از آن نیز یکی دو بار به جرم […]
کوئنها: سینمای عامهپسندِ روشنفکری
در اوایل فیلم ای برادر کجایی صحنهای هست که در آن سه مرد فراری در خانهای روستایی به محاصره مردانی مسلح به مسلسل و سگهای شکاری درآمدهاند. یکی از مردان بر دیوارهای ساختمان سوخت میپاشد و خانه را به آتش میکشد. در لحظهای که دیگر به نظر میرسد هیچ امیدی نیست، پسربچهای پشت فرمان یکی از اتوموبیلهایی که در فیلمهای گانگستری دیدهایم در میان شعلههای آتش سر میرسد، مردان به دام افتاده را سوار میکند، […]
نشانهشناسی و نقد: نمونه حوض نقاشی
مطلبی که هفته گذشته درباره نشانهشناسی غذا و معماری و ترافیک و … در فیلم حوض نقاشی نوشته بودم (نشانه شناسی پیتزا و کتلت و … ) واکنشهایی داشت که مرا متوجه یک مشکل اساسی در این نوع نوشتهها کرد؛ منظورم نوشتههایی است که یک دستگاه نشانهشناختی هر چند محدود در یک فیلم یا رمان کشف و آن را توصیف میکنند. متوجه شدم برخیها انگار گمان برده بودند که من نیز نگاه سنتگرای سازندگان فیلم […]
نشانهشناسی پیتزا و کتلت و … / نگاهی به فیلم حوض نقاشی
لطیفهای هست که در آن خرید نان بربری به عنوان پاسداری از سنتها تلقی میشود و از خرید نان باگت به عنوان تهاجم فرهنگی. تجدد شیوه زندگی و از جمله غذاها و مخلفاتی را که میخوریم دگرگون میکند، برخی از خوراکیها قدیمی و سنتی تلقی میشوند و بعضی نو و نشانه تجدد و امروزی بودن. در فیلمها و داستانها هم به تبع زندگی اجتماعی غذاها کارکرد جدیدی پیدا میکنند و به عنوان نشانه جایگاه طبقاتی […]
فیلمهایی که با من هستند
اواخر پارسال دوستی ای میلی از من خواست بهترین فیلمهای عمرم را با یادداشتی درباره آنها برای انتشار در مجله “اندیشه پویا” بفرستم. این کار را کردم. نمیدانم این فهرست و یادداشت چاپ شد یا نه. زمانی رسم بود اگر به نظرخواهیای جواب میدادی دست کم خبر انتشارش (یا عدم انتشارش) را به تو میدادند، ظاهراً این رسم منسوخ شده است. رسم بدی نبود. به هر حال این فهرست و یادداشت همراهش را در اینجا […]