نقش تاریخی دکتر هوشنگ کاووسی

دکتر هوشنگ کاووسی بی‌شک آدم موثری در فرهنگ ما و بخصوص فرهنگ سینمایی ما و بخصوص فرهنگ نقد فیلم ما بوده است. نگاه ما به او باید نگاهی تاریخی باشد. من در کلاس‌های تاریخ سینمای او در مدرسه عالی تلویزیون و سینما شرکت کرده‌ام و در سال ۱۳۷۷ مصاحبه مفصلی با او کردم که در مجله گزارش فیلم چاپ شد. به گمانم می‌توان دستاوردها و نارسایی‌های کار دکتر کاووسی را در این چند نکته خلاصه […]

نگاهی به فیلم “چشمه” بر مبنای نخستین نمای آن

موشک کاغذی در سایه‌روشنِ شاخ‌وبرگ درختان نخستین تصویر فیلم چشمه (آربی اوانسیان، ۱۳۴۸-۱۳۵۰) بعد از عنوانبندی تصویری است ثابت از یک موشک کاغذی که در روی زمینی در سایه شاخ‌وبرگ درختان می‌افتد. این تصویر ۴۵ ثانیه روی پرده می‌ماند بدون اینکه ظاهراً اتفاقی بیفتد. مدّت طولانی این تصویر به ظاهر بی‌ربط یکی از مسائلی بود که در زمان نمایش فیلم هم مورد بحث قرار گرفت. نوشته حاضر درباره همین یک تصویر است، امّا با این […]

نگاهی به فیلم پله آخر

شوخی‌های مرد مرده پله آخر فیلم داستان در داستان و به هم ریختن مرز داستان و واقعیت است: آن چه در طول فیلم می‌بینیم آیا داستان واقعی زن و مردی است یا داستان فیلمی است که زن در آن بازی می‌کند؟ و فیلمی است استوار بر مونتاژ که با برش زدن از این داستان به آن یکی و تکرار یک موقعیت از دیدگاهی دیگر در جایی دیگر، ما را به درون زمان و مکان فانتزی […]

نگاهی به فیلم مستند «برای آزادی» ساختۀ حسین ترابی

انقلاب ما همه جا بود؛ همه بودند … و ما اگر هزار دوربین هم داشتیم نمی‌توانستیم تصویر کامل بدهیم از قیام ملتی که به پیشواز مرگ رفته بود … برای آزادی این‌ها کلماتی هستند که با حروف قرمز بر زمینه تیره بر پرده نقش می‌بندند و بعد روایت حسین ترابی از انقلاب شروع می‌شود. اگر در این چند جمله دقیق شویم، می‌بینیم این کلام چندین لایه‌ دارد. آشکارترین معنای آن اشاره‌ای است به فراگیری و […]

نقدی بر فیلم “پذیرایی ساده” مانی حقیقی

دغدغه‌ی همیشگیِ “مَردُم” فیلم‌هایی هستند که به خاطر یک سکانس‌شان می‌توان همه عیب‌های‌شان را نادیده گرفت و به آن‌ها پنج ستاره داد. پذیرایی ساده از این فیلم‌هاست. و آن سکانس درخشان که به خاطرش می‌توان بر قسمت‌های ضعیف فیلم چشم بست سکانس رویارویی بَدمَنِ شیطان‌صفتِ کودک‌سرشتِ فیلم (مانی حقیقی) است با معلم روستایی که دارد در سرمای سوزان کلنگ می‌زند تا زمین یخزده را بشکافد و جسد دختر مرده‌اش را به خاک بسپارد. مرد هزار […]

نقدی بر فیلم بی‌خود و بی‌جهت

بی‌تربیت‌ترین بچه دنیا بی‌خود و بی‌جهت با صدای تقی تقی که زیر نوشته‌های اوّل فیلم می‌شنویم، شروع می‌شود. تصویر که باز می‌شود می‌بینیم مردی وسط خانه پر از اثاث بسته‌بندی شده ایستاده و غرق تفکر با دست روی شکمش می‌زند. صدایی که شنیده‌ایم همین صدا بوده است. موقعیتی بن‌بست و آدم‌های ناهمگون: زنی که با موهای بسته وسط آرایش یا رنگ کردن مو که صفحه نیازمندی‌های روزنامه‌ای را جلویش پهن کرده و تند و تند […]

“آینه‌های روبه‌رو”، فراتر از یک فیلم تعلیمی

یک فیلم آموزشی یا تبلیغاتی خوب. فیلمی که مشخصاً با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه درباره یک موضوع خاص ساخته شده، امّا در این سطح باقی نمانده و با خلق موقعیت‌ها و شخصیت‌های جذاب، گاهی وارد حوزه‌هایی شده که سازندگانش آگاهانه از ورود به آن‌ها اکراه داشته‌اند. دارم درباره فیلم آینه‌های روبه‌رو صحبت می‌کنم. فیلمی که آشکارا فرهنگ‌سازی در زمینه برخورد به تِرَنس‌ها (کسانی که در زمینه هویت جنسی خود دچار تردید هستند و […]

آزمایشگاهِ حمید امجد

عصر پنجشنبه فیلم آزمایشگاه را دیدم و به نظرم رسید فیلمی است که رویش خیلی زحمت کشیده شده است، امّا ابداً در نیامده است. به نظرم آمد با وجود تحرکی که در میزانسن‌ها و ریتمش وجود دارد، تئاتری است. بیشتر به خاطر بازی‌های اغراق‌آمیز و شخصیت‌پردازی کاریکاتوری‌اش. به نظرم آمد محصول همه این‌ها تصنعی است که بر کار سایه انداخته است، عین کارهای بهرام بیضایی. به خودم گفتم بازیگر اصلی فیلم اصلاً از پس به […]