سینما رفتن به منزله آیین

بیایید از چشم موجودی که از سیاره دیگر، یا یک زمان تاریخی دیگر که در آن پدیده‌ای مانند سینما وجود ندارد به شهر ما آمده است، به این عادی‌ترین کار بنی بشر امروزی نگاه کنیم. او در سفرنامه خود خواهد نوشت: مردم شهرهای این سیاره، با هزینه‌های بسیار بناهای بزرگی ساخته‌اند با سردرهای عظیم که معمولاً به تصویر زنان و مردان خوش‌چهره و اتفاقات هیجان‌انگیز یا عاشقانه آراسته‌اند. برای ورود به این بناها یا معابد، زنان و مردان که گاه دست بچه‌های‌شان را گرفته‌اند صف‌های طولانی می‌بندند و …

سینمادوستم

این پاسخی است به پرسش ماهنامه‌‌ی سینمایی ۲۴ در آخرین شماره‌ی دوره‌ی قدیمش. نمی‌دانم چاپ شد یا نه. پرسش این بود: آیا هنوز عشقِ سینما هستید؟ روزی چند فیلم می‌بینید؟ آخرین باری که بعد از تماشای فیلمی خوابتان نبرده، کی بوده است؟ آیا عشق سینما هستم؟ منظور همان «سینه فیل» است دیگر. نه! یا درست‌تر است بگویم، بستگی به این دارد که منظور از «عشق سینما» چه باشد؟ از وقتی که فیلم رفتن را شروع […]

مقایسه‌ای بین‌ فوتبال و سینما

اسپِکتَکِل و روایت خاطره‌ای دارم از دوران کودکی. شاگرد مدرسه ابتدایی که بودم عمویم مرا به سینما می‌برد. پدرم شب‌ها کار می‌کرد و روزها بیشتر باید استراحت می‌کرد و وقت سینما رفتن و فوتبال تماشا کردن نداشت. یک روز با عمویم رفته بودیم امجدیه برای تماشای بازی دو تا از باشگاه‌های فوتبال مشهور آن دوره، احتمالاً تاج و شاهین. به یاد دارم آن قدر نق زدم که برویم سینما که بالاخره از امجدیه بیرون آمدیم […]

فیلم‌هایی که با من هستند

اواخر پارسال دوستی ای میلی از من خواست بهترین فیلم‌های عمرم را با یادداشتی درباره آن‌ها برای انتشار در مجله “اندیشه پویا” بفرستم. این کار را کردم. نمی‌دانم این فهرست و یادداشت چاپ شد یا نه. زمانی رسم بود اگر به نظرخواهی‌ای جواب می‌دادی دست کم خبر انتشارش (یا عدم انتشارش) را به تو می‌دادند، ظاهراً این رسم منسوخ شده است. رسم بدی نبود. به هر حال این فهرست و یادداشت همراهش را در اینجا […]

جشنواره، جایزه و دیگر هیچ

نخستین جشنواره فیلم به شکلی که امروز می‌شناسیم در سال ۱۹۳۲ در ونیز کارش را شروع کرد. یعنی هشتاد سال پیش. نخستین دوره جشنواره کن چهارده سال بعد از آن، بعد از جنگ جهانی دوّم برگزار شد. و امروز پدیده جشنواره چنان جای مهمی را در فرهنگ عمومی جوامع به دست آورده است، که حتی تصور این که مردم آن روزگار بدون جشنواره و جایزه چه می‌کردند، مشکل است. دایره المعارف بریتانیا جشنواره را این […]

نگره ژانر و سینمای ایران: ژانرهای بی مخاطب

تکه ای از مقاله “ژانرهای بی مخاطب” منتشر شده در شماره ۳ نشریه سینما-چشم به سردبیری پرویز جاهد … بحث ژانر به این ترتیب جایی است که خواست بیننده، خواست فیلمساز و خواست جامعه (فشارهای صنعت فیلمسازی و دولت بر فیلمساز و تماشاگر) با هم تلاقی می‌کنند. به این ترتیب فیلم‌های متعلق به یک ژانر یا موج سند‌های مهمی هستند برای بررسی کنش متقابل همه این عوامل. برابر آنچه تا هم اینجا گفتیم، روشن است […]

تعریف سینمای مستند در نوشته‌های دیوید بُردوِل، رابین وود و کریستین متز

مقدمه نوشته ای در این باره که باید از تعریف های سینمای مستند سخن گفت، نه تعریف آن تعریفِ تعریف این روزها بیش از هر زمان دیگری می‌شنویم که علت نابسامانی اوضاع در فلان حوزه بخصوص این است که تعریفی (یا تعریف روشنی) از آن نداریم. احساس نیاز به تعریف گویی نیاز به امنیت است، به تکیه‌گاه ثابت و قابل‌اطمینانی که بتوانی به آن چنگ بزنی و از غرق شدن در واقعیت متلاطم و دائماً […]

نقدی بر دیدگاه‌های رابین وود

نوشته‌ای که ترجمه‌اش را می‌خوانید معرفی و نقد آخرین کتاب رابین وود با عنوان سیاست جنسی و فیلم روایی است، امّا نویسنده بر تناقضاتی در نوشته‌های وود انگشت می‌گذارد که درباره بیشتر آثار دیگر او نیز صادق است. علاقه‌مندان نظریه سینمایی در ایران با نوشته‌های وود آشنایی دارند؛ گمانم انتشار مقاله‌هایی از این دست نیز برای آشنایی آن‌ها با انتقاداتی که به کار او وارد شده، لازم و مفید است. درغیر این صورت ممکن است […]