مقایسه‌ای بین‌ فوتبال و سینما

اسپِکتَکِل و روایت خاطره‌ای دارم از دوران کودکی. شاگرد مدرسه ابتدایی که بودم عمویم مرا به سینما می‌برد. پدرم شب‌ها کار می‌کرد و روزها بیشتر باید استراحت می‌کرد و وقت سینما رفتن و فوتبال تماشا کردن نداشت. یک روز با عمویم رفته بودیم امجدیه برای تماشای بازی دو تا از باشگاه‌های فوتبال مشهور آن دوره، احتمالاً تاج و شاهین. به یاد دارم آن قدر نق زدم که برویم سینما که بالاخره از امجدیه بیرون آمدیم […]

نقد فیلم “بادی که بر مرغزار می‌وزد” ساخته کن لوچ

 تلخی ناگزیر گزینه انقلابی ساختار روایی بادی که بر مرغزار می‌وزد پیرامون دو رویداد اعدام انقلابی سازمان یافته است. نخستین اعدام نزدیک اوائل فیلم اتفاق می‌افتد: دامیان، قهرمان اصلی فیلم، جوانی که پزشکی خوانده امّا مشاهده ظلمی که سربازان انگلیسی بر مردمش روا می‌دارند او را جلب انقلاب کرده است، با سلاح کمری جوان زحمتکشی را که پناهگاه دوستان انقلابی‌اش را لو داده است می‌کشد. تصمیم به کشتن این جوان با این منطق اتفاق می‌افتد […]

نقد فیلم “درون لیوئین دیویس”

Llewyn. لیوئین؟ دو تا اِل L در ابتدای کلمه را در انگلیسی چطوری تلفظ می‌کنند؟ نگران نباشید، فقط شما نیستید که با تلفظ این اسم نامأنوس مشکل دارید. یکی از شخصیت‌های فیلم هم وقتی اسم لوئین را از زبان خودش می‌شنود، می‌پرسد ” N حرفِ اوّلِ چیه؟” در واقع او شنیده است “لیو اِن” و لیوئین ناچار می‌شود اسمش را هجی کند و توضیح دهد که یک اسم ولزی است و بعد به مزخرفات همصحبتش […]

یادداشتی بر فیلم “هانا آرنت”

دشواری سخن گفتن درباره نژادکشی فیلم “هانا آرنت” ساخته مارگارت فون تروتا فیلمساز آلمانی سال گذشته در محافل روشنفکری جهان بحث‌های زیادی برانگیخت. فیلم درباره هانا آرنت از نظریه‌پردازان سیاسی آلمانی-آمریکایی است و به طور خاص به گزارش‌های او از محاکمه آیشمن در اورشلیم در سال ۱۹۶۱ می‌پردازد. آیشمن، از سازمان‌دهندگان کشتار یهودیان در سال‌های جنگ جهانی دوّم، که توسط نیروهای امنیتی اسرائیل از آرژانتین ربوده شده و به اسرائیل آورده شده بود، در دادگاهی […]

ترجمه شعر “ای مرگ” از فیلم “کجایی ای برادر”

ای مرگ خواننده: رالف استنلی ای مرگ ای مرگ یه سال دیگه بهم مجال بده. چه اتفاقی داره می‌افته؟ دیگه حتی دست‌های یخی رو که گرفتنم نمی‌تونم ببینم. خب، من مرگم، بالاتر از من کسی نیست، در بهشت و جهنم را من باز می‌کنم. یکی داره التماس می‌کنه ”ای مرگ، نمی‌شه بذاری برای یه روز دیگه؟“ بچه‌ها دعا می‌خوانند، واعظ‌ها موعظه می‌کنند، امّا زمان و ترحم تو کار من جایی نداره من پاهاتو می‌بندم طوری […]

هفت: سینما یا گرافیک؟

فیلم هفت (دیوید فینچر) دست کم در ایران طرفداران پروپاقرصی دارد و بخصوص در میان دانشجویان سینما از محبوبیت زیادی برخوردار است. این محبوبیت بیش از هر چیز مدیون عنوانبندی فوق‌العاده آن است که خبر از مهارت گرافیکی سازندگانش و پیوستگی آن‌ها به سبک‌های امروزی ویدئوکلیپ‌سازی می‌دهد که به سبک‌های ام تی وی مشهورند شده‌اند. کلّ فیلم هم یک چیزی است مثل همان عنوانبندی. از نظر تصویرسازی و فضاسازی فوق‌العاده (مثل یک کلیپ)، از نظر […]

کوئن‌ها: سینمای عامه‌پسندِ روشنفکری

در اوایل فیلم ای برادر کجایی صحنه‌ای هست که در آن سه مرد فراری در خانه‌ای روستایی به محاصره مردانی مسلح به مسلسل و سگ‌های شکاری درآمده‌اند. یکی از مردان بر دیوارهای ساختمان سوخت می‌پاشد و خانه را به آتش می‌کشد. در لحظه‌ای که دیگر به نظر می‌رسد هیچ امیدی نیست، پسربچه‌ای پشت فرمان یکی از اتوموبیل‌هایی که در فیلم‌های گانگستری دیده‌ایم در میان شعله‌های آتش سر می‌رسد، مردان به دام افتاده را سوار می‌کند، […]

فیلم‌هایی که با من هستند

اواخر پارسال دوستی ای میلی از من خواست بهترین فیلم‌های عمرم را با یادداشتی درباره آن‌ها برای انتشار در مجله “اندیشه پویا” بفرستم. این کار را کردم. نمی‌دانم این فهرست و یادداشت چاپ شد یا نه. زمانی رسم بود اگر به نظرخواهی‌ای جواب می‌دادی دست کم خبر انتشارش (یا عدم انتشارش) را به تو می‌دادند، ظاهراً این رسم منسوخ شده است. رسم بدی نبود. به هر حال این فهرست و یادداشت همراهش را در اینجا […]