نقد فیلم “به آهستگی” ساخته مازیار میری

فرمانبرداری و طغیان یک زن فیلم را که در جشنواره دیدم احساسم این بود و گمانم جایی نوشتم که فیلم خوبی است، در جاهایی حتی فوق‌العاده است، امّا انگار حلقه‌هایش جابه‌جا شده باشد. داستانش آن قدر به هم ریخته است که سر در نمی‌آوری آن دانشجوهایی که نوار ضبط صوت را پیدا کرده‌اند چه دخلی به ماجرا دارند و … و حالا در نمایش عمومی فیلم از آن دانشجوهایی که کنار رودخانه نواری پیدا می‌کنند […]

هفت: سینما یا گرافیک؟

فیلم هفت (دیوید فینچر) دست کم در ایران طرفداران پروپاقرصی دارد و بخصوص در میان دانشجویان سینما از محبوبیت زیادی برخوردار است. این محبوبیت بیش از هر چیز مدیون عنوانبندی فوق‌العاده آن است که خبر از مهارت گرافیکی سازندگانش و پیوستگی آن‌ها به سبک‌های امروزی ویدئوکلیپ‌سازی می‌دهد که به سبک‌های ام تی وی مشهورند شده‌اند. کلّ فیلم هم یک چیزی است مثل همان عنوانبندی. از نظر تصویرسازی و فضاسازی فوق‌العاده (مثل یک کلیپ)، از نظر […]

نشانه‌شناسی و نقد: نمونه حوض نقاشی

مطلبی که هفته گذشته درباره نشانه‌شناسی غذا و معماری و ترافیک و … در فیلم حوض نقاشی نوشته بودم (نشانه شناسی پیتزا و کتلت و … )  واکنش‌هایی داشت که مرا متوجه یک مشکل اساسی در این نوع نوشته‌ها کرد؛ منظورم نوشته‌هایی است که یک دستگاه نشانه‌شناختی هر چند محدود در یک فیلم یا رمان کشف و آن را توصیف می‌کنند. متوجه شدم برخی‌ها انگار گمان برده بودند که من نیز نگاه سنت‌گرای سازندگان فیلم […]

نشانه‌شناسی پیتزا و کتلت و … / نگاهی به فیلم حوض نقاشی

لطیفه‌ای هست که در آن خرید نان بربری به عنوان پاسداری از سنت‌ها تلقی می‌شود و از خرید نان باگت به عنوان تهاجم فرهنگی. تجدد شیوه زندگی و از جمله غذاها و مخلفاتی را که می‌خوریم دگرگون می‌کند، برخی از خوراکی‌ها قدیمی و سنتی تلقی می‌شوند و بعضی نو و نشانه تجدد و امروزی بودن. در فیلم‌ها و داستان‌ها هم به تبع زندگی اجتماعی غذاها کارکرد جدیدی پیدا می‌کنند و به عنوان نشانه جایگاه طبقاتی […]

سبک و حرفِ “عشق” میشائیل هانِکِه

“من هرگز فیلمی را با هدف ساختن آن درباره تم بخصوصی شروع نمی‌کنم. چیزی که برای من جالب است تجربه‌های شخصی، شخصیت‌ها یا منظومه‌هایِ آدم‌ها هستند. روزنامه‌نگارها باید این چیزها را فشرده کنند و درباره آن‌ها به شیوه‌ای نظرگیر بنویسند، امّا اثر هنری این طوری کار نمی‌کند. بیشتر این عبارت‌های نظرگیر کلی‌گویی‌اند. چاره‌ای هم نیست. امّا همان آن که بتوانی چیزی را با یک کلمه توصیف کنی، هنر مرده است. دیگر هیچ چیز زنده‌ای باقی […]

نقش تاریخی دکتر هوشنگ کاووسی

دکتر هوشنگ کاووسی بی‌شک آدم موثری در فرهنگ ما و بخصوص فرهنگ سینمایی ما و بخصوص فرهنگ نقد فیلم ما بوده است. نگاه ما به او باید نگاهی تاریخی باشد. من در کلاس‌های تاریخ سینمای او در مدرسه عالی تلویزیون و سینما شرکت کرده‌ام و در سال ۱۳۷۷ مصاحبه مفصلی با او کردم که در مجله گزارش فیلم چاپ شد. به گمانم می‌توان دستاوردها و نارسایی‌های کار دکتر کاووسی را در این چند نکته خلاصه […]

نگاهی به فیلم “چشمه” بر مبنای نخستین نمای آن

موشک کاغذی در سایه‌روشنِ شاخ‌وبرگ درختان نخستین تصویر فیلم چشمه (آربی اوانسیان، ۱۳۴۸-۱۳۵۰) بعد از عنوانبندی تصویری است ثابت از یک موشک کاغذی که در روی زمینی در سایه شاخ‌وبرگ درختان می‌افتد. این تصویر ۴۵ ثانیه روی پرده می‌ماند بدون اینکه ظاهراً اتفاقی بیفتد. مدّت طولانی این تصویر به ظاهر بی‌ربط یکی از مسائلی بود که در زمان نمایش فیلم هم مورد بحث قرار گرفت. نوشته حاضر درباره همین یک تصویر است، امّا با این […]

نگاهی به فیلم پله آخر

شوخی‌های مرد مرده پله آخر فیلم داستان در داستان و به هم ریختن مرز داستان و واقعیت است: آن چه در طول فیلم می‌بینیم آیا داستان واقعی زن و مردی است یا داستان فیلمی است که زن در آن بازی می‌کند؟ و فیلمی است استوار بر مونتاژ که با برش زدن از این داستان به آن یکی و تکرار یک موقعیت از دیدگاهی دیگر در جایی دیگر، ما را به درون زمان و مکان فانتزی […]