نارنجی پوش: فیلمی از داریوش مهرجویی؟

نه، این فیلمی از داریوش مهرجویی نیست. نارنجی‌پوش نمی‌تواند کار فیلمسازی باشد که بدبینی فلسفی‌اش را در پستچی و پری و هامون، کمال وسواس‌آمیزش در فُرم بصری را در لیلا و سارا ، دغدغه‌های اجتماعی‌اش را در دایره مینا و سارا و کمدی آبسوردش را در اجاره‌نشین‌ها و مهمان مامان دیده‌ایم. به نظر می‌رسد که این مهرجویی دیگری است که ربطی به مهرجویی سازنده آن فیلم‌ها ندارد. امّا واقعاً چنین است؟ آیا غیر از این […]

نقد فیلم خدمتکار

 ارباب‌ها، خدمتکارها و یک روزنامه‌نگار شجاع آنچه از فیلم خدمتکار به یاد آدم می‌ماند فضای رنگارنگ و تصویرهای شاد و درخشان آن است که قصه فیلم درباره روابط اجتماعی ظالمانه حاکم در شهر کوچک جکسونِ می‌سی‌سی‌پی آمریکا در آن می‌گذرد. این فضای شاد محصول رنگ و نور فضاهای درونی خانه‌ها و طبیعت سرسبز، ولی مهم‌تر از این‌ها، لباس‌های با طرح رنگ‌ شاد (و اندکی دهاتی، چنان که سلیقه شهرستانی همه جا هست) و آرایش و […]

آرتیست: کپی‌کاری

در نقاشی، کپی‌کاران درجه یک صنعتگرانی ماهر هستند. هماهنگی دست با دید، آشنایی با ماتریال و تکنیک‌های نقاشی، درک رنگ و نور و ویژگی‌های سبکی دوران‌های تاریخی گوناگون، توانایی‌هایی هستند که بدون آن‌ها خلق یک کپی خوب از آثار این یا آن هنرمند بزرگ امکان‌پذیر نخواهد شد. امّا کپی‌کار، هر چقدر هم در کارش استاد باشد، هنرمند خلاقی به حساب نمی‌آید. فاقد احساس و بینش و سبک اصیل مخصوص به خود است. هیچ نقاشی به […]

آیا پاراجانف و نامجو شباهتی به هم دارند؟

سخن گفتن از شباهت بین یک قطعه موسیقی و یک اثر دیداری با احتیاط زیادی باید انجام گیرد. یا این همه در شیوه‌های آهنگسازان و خالقان فیلم یا نقاشی نیز گاهی می‌توان به شباهت‌هایی برخورد. مثلاً شنیدن “راز نو” (ساخته حسین علیزاده) و تکرار انعکاس‌های آواز خواننده روی هم همیشه مرا یاد تکرار نوشته‌های به شکل کمرنگ‌تر یا با رنگ‌های متفاوت در آثار خطاطی، بخصوص در آنچه به سیاه‌مشق مشهور است و در آن فرم‌ […]

مایه‌های کیارستمی در “روزی روزگاری در آناتولی”

نوری بیلگه جیلان مشهورترین چهره سینمای ترکیه در عرصه‌های بین‌الملی است. یک جور کیارستمی ترکیه ای. امّا شباهت او به کیارستمی به حضور بین‌المللی او در جشنواره‌ها محدود نمی‌شود. در آخرین فیلم او “روزی روزگاری در آناتولی” با نمونه‌های آشکاری  از تاثیرپذیری او از سینمای کیارستمی روبه‌رو هستیم. در روستایی در مناطق شرقی ترکیه قتلی اتفاق افتاده است. قاتل اعتراف کرده و حالا با بازپرس، دادستان و گروهی دیگر شبانه در میان تپه‌ها می‌رانند تا […]

نقد فیلم "بوی کافور، عطر یاس" ساخته بهمن فرمان آرا

یک روز بد: یک اپیزود خوب   “انسان زمانی که به نام خودش سخن می‌گوید، کمتر از همیشه خودش است.” اسکار وایلد   وقتی هنرمندی اثری می‌آفریند که حدیث نفس است و برای این کار قصه‌ای برمی‌گزیند که خود در مرکز آن قرار دارد، چه اتفاقی می‌افتد؟ معمولاً گزینش چنین قصه‌ای با قرار دادن آدمی با شخصیت حقیقی و با حضور اجتماعی واقعی در کانون روایتی خیالی، راه بر بیان لایه‌های ژرف‌تر، پنهان‌تر و ناخودآگاه‌تر […]

ملانکولیا: چه باشکوه و اندوهگین است پایان جهان

ملانکولیا فیلمی است درباره پایان جهان. در پایان فیلم، پایان جهان واقعاً اتفاق می‌افتد. سیاره‌ای که تصادم آن با زمین به نابودی حیات در کهکشان می‌انجامد، آبی، نورانی و زیباست. این زیبایی آبی بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود تا سراسر پرده و دو زن و کودکی را که دوزانو روبه‌روی هم نشسته‌اند، فرا می‌گیرد. کلر در جایی از فیلم می‌گوید این سیاره مرگ دوستانه به نظر می‌آید. امّا هم او بیش از هر کس دیگری از […]

مقایسه با پاراجانف، دریچه‌ای برای شناخت بهتر سینمای علی حاتمی

کولاژهای ناخواستهعلی حاتمی و علاقه‌اش به فرهنگ گذشته این سرزمین، بی‌اختیار انسان را به مقایسه او با سرگئی پاراجانف وا می‌دارد. در کتاب معرفی و نقد فیلم‌های علی حاتمی (غلام حیدری، انتشارات دفتر پژوهش‌های هنری، ۱۳۷۵)، احمد طالبی‌نژاد نام مقاله‌اش را گذاشته است “سایه نیاکان فراموش شده” که اشاره آشکاری است به پاراجانف و فیلم مشهور او سایه‌های نیاکان فراموش‌شده ما، امّا در خود مقاله هیچ اشاره‌ای به پاراجانف نشده است. امّا این مقایسه، البته […]