زمانه ما، تردید، ناباوری فیلم (بعد از عنوانبندی) با تصویر بسته یک زنگ و صدای آن شروع میشود، که نخست به صدای زنگ زورخانه میماند، اما بلافاصله تصویر عمومی تریای شیکی را میبینیم و معلوم میشود زنگی که دیدهایم زنگ بالا در رستوران بوده که با باز شدن در به صدا درآمده است. همین دو تصویر یکی از موتیفهای تکرار شونده فیلم را به کوتاهی تمام معرفی می کند: تم پهلوانی و نسبت آن با […]
دسته: سینمای ایران
فیلمی از حمید نعمتالله با شرکت مسعود بهاری
میدانیم که حمید نعمتالله فیلم بوتیک را به مسعود بهاری تقدیم کرده است. گفته میشود که خانه مجردی فیلم نیز شبیه خانهای است که حمید نعمتالله و مسعود بهاری مدّتی با هم و با دوستان دیگرشان در آن زندگی کردهاند و یکی از شخصیتهای فیلم حتی از نظر ظاهری شباهتی به مسعود بهاری دارد. مسعود مهرابی در مصاحبهای که در زمان نمایش فیلم با نعمتالله کرده و در شماره ۳۱۴ ماهنامه فیلم (ویژه نوروز ۱۳۸۳) […]
نارنجی پوش: فیلمی از داریوش مهرجویی؟
نه، این فیلمی از داریوش مهرجویی نیست. نارنجیپوش نمیتواند کار فیلمسازی باشد که بدبینی فلسفیاش را در پستچی و پری و هامون، کمال وسواسآمیزش در فُرم بصری را در لیلا و سارا ، دغدغههای اجتماعیاش را در دایره مینا و سارا و کمدی آبسوردش را در اجارهنشینها و مهمان مامان دیدهایم. به نظر میرسد که این مهرجویی دیگری است که ربطی به مهرجویی سازنده آن فیلمها ندارد. امّا واقعاً چنین است؟ آیا غیر از این […]
فیلم مستند و قصهگویی
با نگاهی به فیلمهای خانه قمر خانم (آیدا پناهنده) و بیبی، تولدت مبارک (سید حامد نوبری) داوری درباره برخی از فیلمهایی که برای انتخاب مستند برتر سال تماشا کردهام، پرسشهای عمومیتری را پیش میکشد. تحلیل این پرسشها میتواند برای آشنایی با تجربههای نسبتاً جدید در مستندسازی ما و نشان دادن تناقضات ذاتی آنها، راهگشا باشد. یکی از این بحثها قابلیتهای سینمای مستند برای تعریف داستان و شخصیتپردازی است. دو فیلم خانه قمر خانم (آیدا پناهنده) […]
نقد فیلم "بوی کافور، عطر یاس" ساخته بهمن فرمان آرا
یک روز بد: یک اپیزود خوب “انسان زمانی که به نام خودش سخن میگوید، کمتر از همیشه خودش است.” اسکار وایلد وقتی هنرمندی اثری میآفریند که حدیث نفس است و برای این کار قصهای برمیگزیند که خود در مرکز آن قرار دارد، چه اتفاقی میافتد؟ معمولاً گزینش چنین قصهای با قرار دادن آدمی با شخصیت حقیقی و با حضور اجتماعی واقعی در کانون روایتی خیالی، راه بر بیان لایههای ژرفتر، پنهانتر و ناخودآگاهتر […]
گلدن کلوب مبارک، امّا …
… امّا بازتاب این اتفاق مبارک در قشر روشنفکر و تحصیلکرده ایرانی از خصوصیاتی در فرهنگ ایرانی و بخصوص فرهنگی روشنفکری ایرانی حکایت میکند که چندان جای خوشحالی نیست. هیجان و هلهله و به خود تبریک گفتن و از خود متشکر بودن عمومی در این ماجرا از چه حکایت میکند؟ ــ از فقدان تقریباً مطلق تفکر انتقادی در برخورد به پدیدههای اجتماعی و فرهنگی. منتقدی مینویسد: “چه اشکالی دارد جوّگیر شویم”. خوب انتظار از […]
مقایسه با پاراجانف، دریچهای برای شناخت بهتر سینمای علی حاتمی
کولاژهای ناخواستهعلی حاتمی و علاقهاش به فرهنگ گذشته این سرزمین، بیاختیار انسان را به مقایسه او با سرگئی پاراجانف وا میدارد. در کتاب معرفی و نقد فیلمهای علی حاتمی (غلام حیدری، انتشارات دفتر پژوهشهای هنری، ۱۳۷۵)، احمد طالبینژاد نام مقالهاش را گذاشته است “سایه نیاکان فراموش شده” که اشاره آشکاری است به پاراجانف و فیلم مشهور او سایههای نیاکان فراموششده ما، امّا در خود مقاله هیچ اشارهای به پاراجانف نشده است. امّا این مقایسه، البته […]
نقد فیلم «ده» عباس کیارستمی
در فیلم های عباس کیارستمی اکثراً آدم های عادی به روشنفکران درس زندگی می دهند. از جمله در فیلم ده که به گمان من یکی از بهترین های کیارستمی در میان فیلم های بعد از انقلاب اوست. جای نقدی که در زمان نخستین نمایش های ده درباره آن نوشته بودم در میان مطالب این وبلاگ درباره کیارستمی خالی بود. این بود که بدون مناسبت خاصی آن را آپلود کردم. هرچند نوشتن درباره فیلمسازهای کلاسیک ما […]