فیلمسازی که آشکارا از سینمای قصهگوی آمریکایی هواداری میکند، امّا فیلم متکلفی مثل گاوخونی را میسازد و انگار نه انگار که فیلمی ساخته که با هر معیاری در سنت سینما اروپا جای میگیرد. آشکار ضد منتقد است، امّا خود بیش از هر فیلمسازی درباره سینما نوشته، مثل منتقدی به میدان آمده و از گاوخونی دفاع کرده و مستقیم یا غیرمستقیم با منتقدانی برای دفاع از فیلم پیمان بسته. شیفته هاوارد هاوکس و رفاقتهای مردانه اوست […]
دسته: سینمای ایران
مجموعه نقدهای فیلمنامه ای که برای مجله فیلم نگار نوشته ام
در اوائل کار مجله فیلم نگار، در فاصله سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵، بخصوص در مدّتی که دوستم جابر قاسمعلی مسئولیت صفحات نقد فیلمنامه آن مجله را به عهده داشت، من هم مرتب درباره فیلمنامه های فیلم های آن سال ها می نوشتم. در اواخر این دوره به نوعی نقد تخصصی یکی از اجزای فیلمنامه رسیده بودیم و من نقدهایی بر شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی برخی از فیلم ها نوشتم که تجربه های خوبی […]
چند ملاحظه درباره بحث فیلم عامهپسند
بالاخره مردم میفهمند یا نمیفهمند؟ یکی از تناقضات مخالفان سینمای مبتذل و کوبندگان فیلمفارسی این است که در موضوع مردم تکلیفشان با خودشان روشن نیست.آیا وقتی با تحقیر درباره فیلمهای سوپرمارکتی حرف میزنند، وقتی میگویند کار سینما به سوپرمارکتها واگذار شده است، هدف این تحقیر آیا کسی جز مردم هستند؟ مردمی که برای پر کردن اوقات فراغتشان سی دی این فیلمها را از بقالی سر کوچهشان میخرند و تماشا میکنند؟ در بحثی که این روزها […]
عیار ۱۴: یک حکایت اخلاقی
پرویز شهبازی بعد از فیلم موفق نفس عمیق که نامش را به عنوان یکی از کارگردانهای قابل اعتنای سینمای ایران تثبیت کرد، با فاصلهای طولانی، عیار ۱۴ را ساخت. البته در این میان فیلم به آهستگی هم بر اساس فیلمنامه او ساخته شد که مُهر شیوه شخصیتپردازی و داستانگویی شهبازی بر آن را میتوان به آسانی تشخیص دارد.در سطح روایت، مهمترین ویژگی شهبازی شخصیتسازی بکر فیلمنامههای اوست. پسر جوان فیلم نفس عمیق با موهای بلند […]
کیارستمی: یک زندگی پر از تصادف
عباس کیارستمی از فیلمسازان و هنرمندان بزرگ ماست، هرچند من برخی از فیلم هایی را که بیش از همه به خاطرشان ستوده شده است دوست ندارم. فیلم هایی مانند مشق شب که یک مستند یک جانبه نگر است یا کلوز آپ نمای نزدیک که در فهرست بهترین های برخی از منتقدان دنیا قرار دارد امّا به گمانم مستند کاذبی است با اندک حرف بکری درباره تفاوت سینما و واقعیت و از این دست. درباره پایان […]
نقدی بر خیلی دور، خیلی نزدیک
معناگرایی+ ملودرامدر نقدهایی که بر خیلی دور، خیلی نزدیک نوشته شده است، معمولاً به شباهتهای آن و خانه روی آب اشاره میکنند. این اشارات بیشتر به خاطر این است که پزشکی مرفه و بیاعتقاد در کانون هر دو فیلم جای گرفته است. امّا آیا بین فیلم مارمولک و خیلی دور، خیلی نزدیک هم شباهتی وجود دارد؟ یا بین این فیلم و لیلی با من است؟ به نظر من شباهت بین این سه فیلم ــ و […]
نقد فیلم زیر نور ماه
طلبهای در مترو “… غالب اوقات اون چیزی که برام اهمیت داره اینه که حس انتقال پیدا کنه …. نمیخوام یک فیلمی داشته باشم که به لحاظ ساختاری مو لای درزش نره، ولی حس نداشته باشه. یعنی شما یک جوری حس میکنی با یک فیلم تجربی سر و کار داری، یک حس تجربی توی فیلم هست. خیلی پز کار حرفهای که سالها روش کار شده را نداره، ولی نقصهایش را هم نمیبینی. ضمن اینکه این […]
نقد فیلم چهارشنبه سوری
حُسنهای فیلم یکیدوتا نیست. بازیهای درخشان، دکوپاژ و ضرباهنگ نفسگیر، دیالوگهای روان و طبیعی و مؤثر، و … حاصل همه این مهارتهای فنی و جزئی، ارائه تصویری باورپذیر از زندگی پرتنش خانواده طبقه متوسط امروزی جامعه ما که به عنوان سندی نیرومند در این زمینه باقی خواهد ماند. فرهادی به گمان من تا امروز فیلم به فیلم بهتر شده است، و این درسینمایی که بسیاری از کارگردانها کار اولشان بهترین کارشان است، جای خوشحالی است. […]