میل به سینمای عامه‌پسند و ضدیت با روشنفکری در فیلم های ایرانی سال‌های ۵۷-۷۷

هامون، روشنفکر پریشان به بن بست رسیده دوره تاریخی۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ دوره گذار از جّو داغ انقلابی و بی‌ثباتی است به سال‌های سازندگی و ثبات نسبی، دوران شکل‌گیری اندیشه‌هایی که زمینه‌ساز جنبش اصلاحات شد. نقطه گسست اصلی پایان جنگ و وفات رهبر انقلاب اسلامی و به قدرت رسیدن و فرمولاسیون اندیشه‌ای است که به سازندگی مشهور شد و گرایش به اقتصاد و اندیشه‌های لیبرال بود. در این دوره در میان روشنفکران شاهد نقد اندیشه انقلابی […]

درباره چند مولفه مهم سینمای کیارستمی

بی‌تردید عباس کیارستمی یکی از فیلمسازان برجسته سینمای ماست. شیوه خاص فیلمسازی او بسیار ابتکاری است و بر ترکیب معینی از شکارِ لحظه‌های زنده از نابازیگران، نماهای بکر از طبیعت با دید گرافیکی قوی و الگوهای روایی تا حدودی برگرفته از واقعیت و تا حدودی خیالی است. نوشته حاضر قصد دارد برخی از مؤلفه‌های سینمای کیارستمی را، عمدتاً با تکیه بر فیلم‌های اوج موفقیت‌های جشنواره‌ای او ــ از کلوزآپ تا طعم گیلاس ــ ارزیابی کند، […]

دوست ارمنی دارید؟ کریسمس را به او تبریک نگویید!

اگر دوست ارمنی دارید، یادتان باشد، روز ۲۵ دسامبر، یعنی روزی که همه رادیوها و تلویزیون‌ها و روزنامه‌ها از کریسمس می‌گویند و می‌نویسند و عید میلاد حضرت مسیح را به هموطنان مسیحی تبریک می‌گویند، به او زنگ نزنید و کریسمس را به او تبریک نگویید؛ چون روز ۲۵ دسامبر در خانه ارمنی‌ها هیچ خبری از عید نیست. کریسمسِ ارمنی‌ها روز ۶ ژانویه است که احتمالاً هیچ‌کس به خانه‌شان زنگ نمی‌زند و آن را تبریک نمی‌گوید! […]

کازابلانکا: سینمای عشقی یا سیاسی؟

این مردان بی‌آرمان کازابلانکا یکی از بهترین نمونه‌های فیلم عامه‌پسند سرگرم‌کننده عشقی است که معهذا انباشته از دیدگاه‌های ایدئولوژیک و سیاسی است. مقایسه شخصیت ریک (آمریکایی‌ای که با مهارت تمام کافه‌ای را کازابلانکا اداره می‌کند) و ویکتور (رهبر انقلابی مجار) بهتر از هر چیز دیدگاه‌های ایدئولوژیک فیلم را روشن می‌کند. فیلم با مهارت تمام ریک و ویکتور را به عنوان دو راس یک مثلث عشقی که راس سومش زن زیبایی است که اینگرید برگمن نقشش […]

چرا ارامنه ایران فیلم ارمنی نساختند؟

نام‌های ارمنی در تاریخ سینمای ایران بسیار است. سینمای را اوگانیانس به ایران آورد که از ارامنه روسیه بود. در یک دوره ساموئل خاچیکیان، روبیک منصوری، ویگن، آرمان، ایرن، … اینها مشهورترین نمونه‌ها هستند. این حضور آن اندازه است که چند سال پیش، در تابستان سال ۱۳۸۳، موزه سینمای ایران هفته «ارامنه و سینماى ایران» را برگزار کرد که با نمایش تکه هایى از فیلم هاى فیلمسازان ارمنى سینماى ایران در هفت شب متوالى همراه […]

شوکران: ملودرام نوآر

در پایان مطلب این است بهروز افخمی نوشته بودم مهم ترین کار او این است که شوکران را ساخته است. خودش هم در مصاحبه ای گفته است که بعید می داند بتواند دوباره فیلمی مثل این بسازد. امّا چرا شوکران فیلم فوق العاده ای است. نقدی را که در زمان نمایش فیلم در مجله گزارش فیلم نوشته بودم در این جا نقل می کنم. ملودرامِ نوآر شوکران حادثه‌ای در سینمای ایران است. می‌توان امیدوار بود […]

زندگی کومیتاس، آهنگ ساز ارمنی: دست‌چینی از مصیبت‌ها

اگر یک نام نماد موسیقی ارمنی باشد، آن نام بی‌تردید کومیتاس است. زندگی کومیتاس از تراژیک‌ترین سرگذشت‌های انسانی است. او در عمری نه چندان طولانی، محرومیت از پدر و مادر، بی‌خانمانی و زندگی در یتیم‌خانه را تجربه کرد. در کودکی به کلیسا پیوست و تا پایان دوران فعالیت هنری‌اش در آن جا ماند، در حالی که چارچوب آن را برای خلاقیت هنری خود تنگ می‌یافت. در سال ۱۹۱۵ در اوج شهرت و خلاقیت هنری توسط […]

سن پترزبورگ

در سن پترزبورگ نشانه‌های پختگی را می‌توان دید. پختگی برای یک کارگردان یعنی اینکه دم به دم به فکر این نباشد که با این قصه‌ای که تعریف می‌کند چه پیامی می‌خواهد منتقل کند. او همه حواسش به این است که قصه اش را خوب تعریف کند، موقعیت‌ها جالب و جذاب باشند، آدم‌ها زنده و ملموس باشند، لحظه‌های غافلگیرکننده داشته باشد، حتی چطور خوب گاف‌های و نقاط ضعف و خلاءهای فیلمنامه را بپوشاند، خلاصه کاری کند […]