نقد فیلم جزئی از چرخه اقتصادی و اجتماعی سینماست و از آنجا که فیلم مستند چرخه اقتصادی جاافتاده و سازوکار عرضه و مخاطب جاافتاده ندارد، طبیعتاً به طور منظم نیز نقد نمیشود. و چون به طور منظم نقد نمیشود نقد آن نیز ملاکها و سنتهای خاص خود را پیدا نکرده است. نقد فیلم مستند با نقد فیلم داستانی تفاوتهای اساسی دارد، چون ساخت این دو فیلم اساساً با هم فرق دارد. در فیلم مستند کارگردانی […]
دسته: نقد فيلم
زندگی و دیگر … مرگ، وحشت و ناامنی
نگاهی به فیلم “بیدار شو آرزو” ساخته کیانوش عیاری بازنمایی فاجعه در هنر و به طور خاص در سینما از دشوارترین کارهاست. هر اندازه مهارت و هنرمندی در بازسازی رویدادهایی که هزاران نفر را به کام مرگ میفرستند به کار میرود، انگار باز حق مطلب ادا نمیشود و فیلم نمیتواند واقعیت تجربهای را که انسانها در این لحظات هولناک از سر میگذرانند به تصویر برگرداند. به همین سبب است که فیلمهایی که درباره قتلعامها ساخته […]
نقدی بر فیلم رقص در غبار: این مردهای رمانتیک
انگار در گذشته هر مرد زنی هست که یادش مسیر و حالوهوای زندگیاش را تعیین میکند. مارگیری که در تنهایی در بیابان روزگار میگذراند یکی از این مردان است و عکسی در ته صندوقچهاش خاطره زنی است که او به خاطرش آدم کشته، به زندان رفته و از زندان فرار کرده؛ زنی که دیگر نیست، امّا یادش او را رها نمیکند. در پایان فیلم، نظر، پسرکی که انگشت دستش را به خاطر عشق به ریحانه […]
آزمایشگاهِ حمید امجد
عصر پنجشنبه فیلم آزمایشگاه را دیدم و به نظرم رسید فیلمی است که رویش خیلی زحمت کشیده شده است، امّا ابداً در نیامده است. به نظرم آمد با وجود تحرکی که در میزانسنها و ریتمش وجود دارد، تئاتری است. بیشتر به خاطر بازیهای اغراقآمیز و شخصیتپردازی کاریکاتوریاش. به نظرم آمد محصول همه اینها تصنعی است که بر کار سایه انداخته است، عین کارهای بهرام بیضایی. به خودم گفتم بازیگر اصلی فیلم اصلاً از پس به […]
نقد فیلم “جهانپهلوان تختی”
زمانه ما، تردید، ناباوری فیلم (بعد از عنوانبندی) با تصویر بسته یک زنگ و صدای آن شروع میشود، که نخست به صدای زنگ زورخانه میماند، اما بلافاصله تصویر عمومی تریای شیکی را میبینیم و معلوم میشود زنگی که دیدهایم زنگ بالا در رستوران بوده که با باز شدن در به صدا درآمده است. همین دو تصویر یکی از موتیفهای تکرار شونده فیلم را به کوتاهی تمام معرفی می کند: تم پهلوانی و نسبت آن با […]
یادداشتی بر “مکالمه” فرانسیس فورد کاپولا: مشاهده و ناتوانی
“مکالمه” بیش از همه برای دو چیز به یاد ماندنی است. یکی برای صحنههای خیابان ابتدای فیلم و تشریح دقیق چگونگی ضبط صدای زن و مردی که در حال قدم زدن در میان جمعیت هستند توسط سه میکروفون و سپس ترکیب سه نوار برای به دست آوردن نوار مادری که همه گفتوگو در آن به وضوح شنیده میشود (و شباهت این فرایند با میکس صدا در فیلمسازی). دوّم به خاطر شخصیتپردازی قهرمان اصلی فیلم هری […]
فیلمی از حمید نعمتالله با شرکت مسعود بهاری
میدانیم که حمید نعمتالله فیلم بوتیک را به مسعود بهاری تقدیم کرده است. گفته میشود که خانه مجردی فیلم نیز شبیه خانهای است که حمید نعمتالله و مسعود بهاری مدّتی با هم و با دوستان دیگرشان در آن زندگی کردهاند و یکی از شخصیتهای فیلم حتی از نظر ظاهری شباهتی به مسعود بهاری دارد. مسعود مهرابی در مصاحبهای که در زمان نمایش فیلم با نعمتالله کرده و در شماره ۳۱۴ ماهنامه فیلم (ویژه نوروز ۱۳۸۳) […]
به یاد مسعود بهاری
مسعود بهاری دوست و همکار ما بود در مجله “گزارش فیلم”. آشنایی من با او به به اصطلاح دوره دوّم “گزارش فیلم” باز میگشت. دورهای که دفتر مجله در بلوار کشاورز نزدیک میدان ولیعصر بود. وقتی من کار در “گزارش فیلم” را شروع کردم، بهاری نبود. امّا از بچههای قدیمیتر مجله مرتب دربارهاش میشنیدم. میدانستم کسالت داشته و به شهرشان رفته است. یک روز هم سروکله اش پیدا شد و با توجه به اینکه نزدیکی […]