تکه ای از مقاله “ژانرهای بی مخاطب” منتشر شده در شماره ۳ نشریه سینما-چشم به سردبیری پرویز جاهد … بحث ژانر به این ترتیب جایی است که خواست بیننده، خواست فیلمساز و خواست جامعه (فشارهای صنعت فیلمسازی و دولت بر فیلمساز و تماشاگر) با هم تلاقی میکنند. به این ترتیب فیلمهای متعلق به یک ژانر یا موج سندهای مهمی هستند برای بررسی کنش متقابل همه این عوامل. برابر آنچه تا هم اینجا گفتیم، روشن است […]
دسته: سینمای ایران
نقدی بر فیلم بیخود و بیجهت
بیتربیتترین بچه دنیا بیخود و بیجهت با صدای تقی تقی که زیر نوشتههای اوّل فیلم میشنویم، شروع میشود. تصویر که باز میشود میبینیم مردی وسط خانه پر از اثاث بستهبندی شده ایستاده و غرق تفکر با دست روی شکمش میزند. صدایی که شنیدهایم همین صدا بوده است. موقعیتی بنبست و آدمهای ناهمگون: زنی که با موهای بسته وسط آرایش یا رنگ کردن مو که صفحه نیازمندیهای روزنامهای را جلویش پهن کرده و تند و تند […]
“آینههای روبهرو”، فراتر از یک فیلم تعلیمی
یک فیلم آموزشی یا تبلیغاتی خوب. فیلمی که مشخصاً با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه درباره یک موضوع خاص ساخته شده، امّا در این سطح باقی نمانده و با خلق موقعیتها و شخصیتهای جذاب، گاهی وارد حوزههایی شده که سازندگانش آگاهانه از ورود به آنها اکراه داشتهاند. دارم درباره فیلم آینههای روبهرو صحبت میکنم. فیلمی که آشکارا فرهنگسازی در زمینه برخورد به تِرَنسها (کسانی که در زمینه هویت جنسی خود دچار تردید هستند و […]
مختصری درباره حمید نفیسی، نویسنده کتاب “تاریخ اجتماعی سینمای ایران”
کتابی از جامعه درازمدّت بار دیگر کتاب مهمی درباره ما و بخشی از فرهنگ ما به زبان انگلیسی و در خارج از کشور منتشر شده است. کتاب تاریخ اجتماعی سینمای ایران که حمید نفیسی آن را نوشته و سه جلد از چهار جلد آن تا کنون منتشر شده است، بیتردید کتاب مهمی است. کتاب را نخواندهام، امّا به خودم اجازه میدهم با توجه به شناختی که از نویسنده آن دارم، و با توجه به موضوع […]
کیارستمی علیه دوربین روی دست
همیشه این سوال برایم مطرح بوده است که چرا کسی مصاحبهها و متن صحبتهای عباس کیارستمی در جلسات پرسشوپاسخ بعد از نمایش فیلمهایش یا در کلاسهایش را جمعآوری و منتشر نمیکند. البته متن حرفهای او در فیلمهای مستندی که دربارهاش ساخته شده نیز میتواند بخشی از این مجموعه باشد. انتشار این مصاحبهها و اظهارنظرها از دو نظر میتواند مفید باشد. یکم اینکه کیارستمی بعضی موضوعات را چه درباره سینما و چه درباره فلسفه زندگی با […]
زندگی و دیگر … مرگ، وحشت و ناامنی
نگاهی به فیلم “بیدار شو آرزو” ساخته کیانوش عیاری بازنمایی فاجعه در هنر و به طور خاص در سینما از دشوارترین کارهاست. هر اندازه مهارت و هنرمندی در بازسازی رویدادهایی که هزاران نفر را به کام مرگ میفرستند به کار میرود، انگار باز حق مطلب ادا نمیشود و فیلم نمیتواند واقعیت تجربهای را که انسانها در این لحظات هولناک از سر میگذرانند به تصویر برگرداند. به همین سبب است که فیلمهایی که درباره قتلعامها ساخته […]
نقدی بر فیلم رقص در غبار: این مردهای رمانتیک
انگار در گذشته هر مرد زنی هست که یادش مسیر و حالوهوای زندگیاش را تعیین میکند. مارگیری که در تنهایی در بیابان روزگار میگذراند یکی از این مردان است و عکسی در ته صندوقچهاش خاطره زنی است که او به خاطرش آدم کشته، به زندان رفته و از زندان فرار کرده؛ زنی که دیگر نیست، امّا یادش او را رها نمیکند. در پایان فیلم، نظر، پسرکی که انگشت دستش را به خاطر عشق به ریحانه […]
آزمایشگاهِ حمید امجد
عصر پنجشنبه فیلم آزمایشگاه را دیدم و به نظرم رسید فیلمی است که رویش خیلی زحمت کشیده شده است، امّا ابداً در نیامده است. به نظرم آمد با وجود تحرکی که در میزانسنها و ریتمش وجود دارد، تئاتری است. بیشتر به خاطر بازیهای اغراقآمیز و شخصیتپردازی کاریکاتوریاش. به نظرم آمد محصول همه اینها تصنعی است که بر کار سایه انداخته است، عین کارهای بهرام بیضایی. به خودم گفتم بازیگر اصلی فیلم اصلاً از پس به […]