کامران کجا مُرد؟ نمایی از سری با موهای بلند زیر آب. چندین نما از غواصهایی که جسدی را از آب بیرون میکشند و درباره جسد دیگری که زیر آب است حرف میزنند. دقیقاً جایی که یکی از غواصها به بلندی موهای جسد دیگر اشاره میکند، تصویر برش میخورد به نمایی شبیه نمای اوّلی در زیر آب (این برش به طور طبیعی بر این دلالت میکند که این همان جسدی است که هنوز زیر آب است). […]
دسته: سینمای ایران
نقد فیلم “به آهستگی” ساخته مازیار میری
فرمانبرداری و طغیان یک زن فیلم را که در جشنواره دیدم احساسم این بود و گمانم جایی نوشتم که فیلم خوبی است، در جاهایی حتی فوقالعاده است، امّا انگار حلقههایش جابهجا شده باشد. داستانش آن قدر به هم ریخته است که سر در نمیآوری آن دانشجوهایی که نوار ضبط صوت را پیدا کردهاند چه دخلی به ماجرا دارند و … و حالا در نمایش عمومی فیلم از آن دانشجوهایی که کنار رودخانه نواری پیدا میکنند […]
نشانهشناسی و نقد: نمونه حوض نقاشی
مطلبی که هفته گذشته درباره نشانهشناسی غذا و معماری و ترافیک و … در فیلم حوض نقاشی نوشته بودم (نشانه شناسی پیتزا و کتلت و … ) واکنشهایی داشت که مرا متوجه یک مشکل اساسی در این نوع نوشتهها کرد؛ منظورم نوشتههایی است که یک دستگاه نشانهشناختی هر چند محدود در یک فیلم یا رمان کشف و آن را توصیف میکنند. متوجه شدم برخیها انگار گمان برده بودند که من نیز نگاه سنتگرای سازندگان فیلم […]
نشانهشناسی پیتزا و کتلت و … / نگاهی به فیلم حوض نقاشی
لطیفهای هست که در آن خرید نان بربری به عنوان پاسداری از سنتها تلقی میشود و از خرید نان باگت به عنوان تهاجم فرهنگی. تجدد شیوه زندگی و از جمله غذاها و مخلفاتی را که میخوریم دگرگون میکند، برخی از خوراکیها قدیمی و سنتی تلقی میشوند و بعضی نو و نشانه تجدد و امروزی بودن. در فیلمها و داستانها هم به تبع زندگی اجتماعی غذاها کارکرد جدیدی پیدا میکنند و به عنوان نشانه جایگاه طبقاتی […]
نگاهی به فیلم “چشمه” بر مبنای نخستین نمای آن
موشک کاغذی در سایهروشنِ شاخوبرگ درختان نخستین تصویر فیلم چشمه (آربی اوانسیان، ۱۳۴۸-۱۳۵۰) بعد از عنوانبندی تصویری است ثابت از یک موشک کاغذی که در روی زمینی در سایه شاخوبرگ درختان میافتد. این تصویر ۴۵ ثانیه روی پرده میماند بدون اینکه ظاهراً اتفاقی بیفتد. مدّت طولانی این تصویر به ظاهر بیربط یکی از مسائلی بود که در زمان نمایش فیلم هم مورد بحث قرار گرفت. نوشته حاضر درباره همین یک تصویر است، امّا با این […]
نگاهی به فیلم پله آخر
شوخیهای مرد مرده پله آخر فیلم داستان در داستان و به هم ریختن مرز داستان و واقعیت است: آن چه در طول فیلم میبینیم آیا داستان واقعی زن و مردی است یا داستان فیلمی است که زن در آن بازی میکند؟ و فیلمی است استوار بر مونتاژ که با برش زدن از این داستان به آن یکی و تکرار یک موقعیت از دیدگاهی دیگر در جایی دیگر، ما را به درون زمان و مکان فانتزی […]
نگاهی به فیلم مستند «برای آزادی» ساختۀ حسین ترابی
انقلاب ما همه جا بود؛ همه بودند … و ما اگر هزار دوربین هم داشتیم نمیتوانستیم تصویر کامل بدهیم از قیام ملتی که به پیشواز مرگ رفته بود … برای آزادی اینها کلماتی هستند که با حروف قرمز بر زمینه تیره بر پرده نقش میبندند و بعد روایت حسین ترابی از انقلاب شروع میشود. اگر در این چند جمله دقیق شویم، میبینیم این کلام چندین لایه دارد. آشکارترین معنای آن اشارهای است به فراگیری و […]
نقدی بر فیلم “پذیرایی ساده” مانی حقیقی
دغدغهی همیشگیِ “مَردُم” فیلمهایی هستند که به خاطر یک سکانسشان میتوان همه عیبهایشان را نادیده گرفت و به آنها پنج ستاره داد. پذیرایی ساده از این فیلمهاست. و آن سکانس درخشان که به خاطرش میتوان بر قسمتهای ضعیف فیلم چشم بست سکانس رویارویی بَدمَنِ شیطانصفتِ کودکسرشتِ فیلم (مانی حقیقی) است با معلم روستایی که دارد در سرمای سوزان کلنگ میزند تا زمین یخزده را بشکافد و جسد دختر مردهاش را به خاک بسپارد. مرد هزار […]