بخشی از گفت و گو درباره پاراجانف با حضور شاهیک بازیل، آرسینه مارتیروسیان، ثمیلا امیرابراهیمی، ایمان افسریان و روبرت صافاریاندر تدارک پرونده پاراجانف بودیم که از ثمیلا امیر ابراهیمی شنیدیم در میان دوستانش زوجی ارمنی هستند که خانهشان بیشباهت به موزه نیست، پاراجانف را دوست دارند، با موزه پاراجانف در ایروان ارتباط دارند و معتقدند که پاراجانف در نوع نگرششان به زندگی نقش مهمی بازی کرده است. تصمیم گرفتیم با این زوج ــ شاهیک بازیل […]
دسته: ارامنه
مقایسه با پاراجانف، دریچهای برای شناخت بهتر سینمای علی حاتمی
کولاژهای ناخواستهعلی حاتمی و علاقهاش به فرهنگ گذشته این سرزمین، بیاختیار انسان را به مقایسه او با سرگئی پاراجانف وا میدارد. در کتاب معرفی و نقد فیلمهای علی حاتمی (غلام حیدری، انتشارات دفتر پژوهشهای هنری، ۱۳۷۵)، احمد طالبینژاد نام مقالهاش را گذاشته است “سایه نیاکان فراموش شده” که اشاره آشکاری است به پاراجانف و فیلم مشهور او سایههای نیاکان فراموششده ما، امّا در خود مقاله هیچ اشارهای به پاراجانف نشده است. امّا این مقایسه، البته […]
آربی آوانسیانِ مستندساز
یادداشتی بر فیلم لبئوس ملقب به تادئوس آربی آوانسیان را با کارهای تئاتری او و فیلم چشمه میشناسیم و کمتر کسی است که بداند او فیلم مستند هم ساخته است. حتی اگر به کتاب “فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران” (مسعود مهرابی) مراجعه کنید، نامی از فیلم مستند “لبئوس، ملقب به تادئوس” که در سال ۱۳۴۶ ساخته شده نمییابید. البته این امر بیش از آنکه تقصیر مؤلف کتاب یادشده باشد، از شرایط تولید غیرعادی فیلم ناشی […]
روزنامه ارمنیزبان "آلیک" هشتادساله شد
این روزها وقتی برخی آشنایان پرسوجو میکنند که “نیستی” و من در پاسخ توضیح میدهم که در یک مجله ارمنیزبان مشغولم، هنوز اسم مجلهمان را نگفته، میگویند “آلیک؟” و من حرصم میگیرد چون با “آلیک” مخالفم، چون مجلهای که در آن کار میکنم، “هویس”، میخواهد چیزی باشد متفاوت با “آلیک”. “آلیک” روزنامهای است ارمنیزبان که از سال ۱۳۱۰ در تهران منتشر میشود. در آغاز مدتی ماهنامه و هفتهنامه بوده است و از سال ۱۳۴۱ به […]
بازسازی زندگی ارامنه در رمان "چراغها را من خاموش میکنم"
رمان چراغها را من خاموش میکنم، علاوه بر ارزشهای ادبی و هنری خود، از این نظر نیز حائز اهمیت و شایسته بررسی است که نخستین رمان فارسی است که به دست نویسندهای ارمنی نوشته شده، ماجراهایش در محیطی ارمنیزبان میگذرند و یکی از تمهایش مناسبات یک جامعه قومی بسته با جامعه بزرگ محاط بر آن است. در این نوشته کوتاه میکوشم از دو جهت این مسأله را بررسی کنم؛ از جهت توفیق نویسنده در بازسازی […]
آلبوم های عکس های من در فیس بوک
خیابان های ایروان چشم اندازهای شهری لس آنجلس ایلام، بهار ایروان از پنجره هتل دوبی، شهر برج ها و مراکز خرید
"باغستانهای شعلهور" در شعلههای آتش
در سال ۱۹۶۶ در ایروان کتابی منتشر شد به نام باغستانهای شعلهور که خشم مردم، روشنفکران، انجمن نویسندگان ارمنستان، حزب کمونیست در ارمنستان و حزب داشناکسوتیون در دیاسپورا را برانگیخت. نویسنده آن گورگن ماهاری تحت فشار قرار گرفت که در رُمان خود تجدید نظر کند و نگارش جدیدی از آن را برای انتشار آماده کند، در دانشگاه ایروان همایشی برگزار شد و طی آن رسماً کتاب را به آتش کشیدند، نویسنده و خانوادهاش را که […]
یک روز مانده به عید پاک، نوشته زویا پیرزاد
معضل رفتار تعصبآمیز نسبت به ازدواج مختلطزویا پیرزاد با کتاب چراغها را من خاموش میکنم مشهور شد. یکی از علل موفقیت این کتاب بازسازی زندگی یک اقلیت قومی (ارامنه) در یکی دو دهه پیش از انقلاب در شهر نفتی آبادان است و جذابیتی که فضاهای این شهر متجدد و محیطهای خانوادگی و شیوه زیست ارامنه برای خواننده فارسیزبان امروزی دارد. در آن کتاب پیرزاد مسائلی مانند عشق ممنوع یک زن خانهدار و رابطه ارامنه با […]