تجربهی زیسته چیست؟ «تجربهی زیسته» اصطلاحی است که در بحثهای محافل روشنفکری ما زیاد به کار میرود. خودم چند سال پیش مقالهای نوشتم با این عنوان: «آیافیلمساز مرد میتواند فیلم زنانه بسازد؟» پاسخ من در آن نوشته این بود که فیلمساز مرد چون مثل زن نزیسته است نمیتواند به خوبی او دنیای زنان را مجسم سازد و آن دنیا را بیان کند. در بحثهایی که با دوستان در این باره داشتم اما به این جا […]
دسته: نقد فرهنگ
مطالب نوشته شده در صفحه آخر روزنامه شرق روزهای شنبه
deterritorialization به چه معناست؟
آیا از اهمیت روابط رودررو کاسته شده است؟ نمیدانم تا به حال اصطلاح انگلیسی deterritorialization به گوشتان خورده است. در علوم اجتماعی اصطلاح چندان تازهای نیست، چند دهه از عمرش میگذرد و ترجمهاش به فارسی دشوار است. آن را به قلمروزدایی، خاکزدایی و سرزمینزدایی ترجمه کردهاند. territory منطقه، قلمرو و خاک است و پیشوند de بر نفی، زدودن و بیاهمیت یا کمرنگ شدن دلالت میکند. از زمان گسترش وسائل ارتباط جمعی معلوم شد آدمهایی که […]
ماشینهای تهران
ما شهرنشینان بخش قابلتوجهی از اوقات شبانهروزمان در خیابانها میگذرد و منظرهی خیابانها با ساختمانها و رهگذرها و ماشینها و دکانها در ساعات مختلف روز و در شرایط آبوهوایی گوناگون ــ از صلات ظهر تا دمدمای غروب که چراغهای خیابانها و مغازهها روشناند اما هنوز کاملاً تاریک نشده تا دل تاریکی شب واز روزهای آفتابی تند گرفته تا روزهایی که برف و باران حرکت در شهر را مشکل میکند ــ چون تابلویی گاه دلانگیز و […]
به بهانهی فیلم مستند «پروژه ازدواج» (عطیه عطارزاده و حسام اسلامی)
پیآمدهای دخالتهای مستندسازان فیلمهای مستند چه بسیار دربارهی موقعیتهای حادّی هستند و ورود فیلمسازان به این موقعیت میتواند بر بهبود یا وخیمتر شدن اوضاع آدمهای درگیر تاثیر بگذارد. موضوع فقط رفتار آدمهای جلوی دوربین نیست. میدانیم که مستندسازان وقتی میخواهند دربارهی کسی فیلم بسازند، میکوشند به او نزدیک شوند، اعتمادش را جلب کنند، یعنی با او رابطهای صمیمانه برقرار کنند. آیا این رابطه، مثلاً وقتی با آدمی سروکار داریم که فکر میکند میتواند کارگردان بزرگی […]
نقدی بر فیلم رضا ساختهی علیرضا معتمدی
زندگی جنگ نیست! بعضی فیلمها هستند که آدم همه چیزش را نمیفهمد ــ حالا عیب یا از فیلم است یا از خودش ــ اما دوستشان دارد. تاثیر خوبی روی آدم میگذارند. رضا یکی از این فیلمهاست. فیلم با صحنهی بیداری مردی چاق از خواب شروع میشود. مرد را میبینیم که با طمانینه لباسهای خوابش را از تن در میآورد و لباسهای روز را میپوشد، بعد احساس میکند از خواب سیر نشده، دوباره با همان طمانینه […]
نقدی بر فیلم «تختی»
آسیبشناسی یک جور پوپولیسم میدانم فیلم سینمایی تختی ساختهی بهرام توکلی بعضی جاها، مثلاً اوائل فیلم در صحنههای محلهی کودکی، زیادی شلوغ و پرسروصداست، و مطمئن نیستم همه چیزهایی را که میخواهم بگویم نیت و قصد کارگردان و فیلمنامهنویس فیلم هم بوده است یا صرفاً تفسیر من است؟ تقریباً همهی فیلمهای بهرام توکلی را دیدهام و او را از همان اولین فیلمش (و فیلم کوتاه قبلش) کارگردان قدری میشناسم که از پس فضاسازی و دکوپاژ […]
واژههای بیادبی و تکامل زبان
باورتان میشود رعایت نزاکت و پرهیز از سخن گفتن بیادبانه و بیتربیتی، یکی از موتورهای محرک تحولات زبان باشد. مثلاً همین کلمهی توالت را در نظر بگیرید. ببینید چه تاریخچهی غنیای دارد. مبال، مستراح، دست به آب، توالت، دبلیو سی، سرویس بهداشتی … به نظر میآید هریک از این عبارت اوایل برای پرهیز از به کار بردن لغت قبلی ساخته شدهاند، اما بعد از مدتی با آن عمل ناشایست پیوند خوردهاند و برای پرهیز از […]
لطفاً «درب» را آهسته ببندید!
خواننده حتماً قبول دارد که امروز همه به آن تخته یا ورق فلزی مستطیلی شکلی که خانهمان را از کوچه یا راهپلهی ساختمان یا اتاقی را از باقی خانه جدا میکند، میگویند «در». در زبان فارسی امروز، کسی به بچهاش نمیگوید «درب را ببند!» یا از خودش نمیپرسد «کلید درب خانه را کجا گذاشتهام؟»، نه تنها در گفتگوی روزمره، بلکه حتی در داستانها و نوشتههای روزنامهها و وبلاگها و یادداشتهای شبکههای اجتماعی هم همه میگویند […]