شکی نیست که مانی حقیقی (مثل بیشتر فیلمسازان همنسلش) حالا دیگر کارگردان کاربلدی شده است؛ دکوپاژ خوب، بازیهای خوب، برشهای خوب (بخصوص بین فصلها) و خلاصه مهارت لازم برای جمع کردن کار و البته همین طور برای صرفهجویی در هزینهها دور زدن صحنههایی از قصه که نشان دادنشان پرخرج میبود، مثل اجتماع مردم جلوی خانهی کارگردان فیلم یا کتک خوردن او در مراسم تشییع جنازهی رقیبش. اما طبیعتاً توانایی حرفهای باعث نمیشود از خود نپرسیم […]
برچسب: مانی حقیقی
یادداشتی بر فیلم مستندِ “مهرجویی: کارنامه چهل ساله”
در ساخت فیلم مستند پرتره درباره چهرههای سرشناس فرهنگی و علمی، چند عامل هست که شکل عمومی فیلم را تا حدود زیادی مشخص میکند. یکم این که آیا شخصیت مورد نظر در دسترس است، آیا مایل است در فیلم حضور داشته باشد و به پرسشهای فیلمساز پاسخ بدهد یا خیر؟ و آیا خود فیلمساز مایل است فیلمش را پیرامون مصاحبهای طولانی با او شکل بدهد؟ پاسخ در این جا مثبت بوده و فیلم مانی حقیقی […]
اژدها وارد میشود: یک ایمپالای قدیمی، یک طبیعت بدوی، و دیگر هیچ
… من اشیایی جلوی شما میگذارم که دوست دارم غریب و معمایی باشند. شما تماشایشان میکنید و نمیفهمید اینها چی هستند و باهاشان چه کار باید بکنید. نکته همین جاست. اگر نکتهای باشد، همین است. من از شما میخواهم به آنها نگاه کنید، انگار اولین بار است چنین چیزی را میبینید، و از خودتان بپرسید تو را خدا این چیه؟ به چه درد میخوره؟ کارکردش چیه؟ برای من چه معنی میدهد؟ بعد طبیعتاً اولین کاری […]
نقد فیلم “کارگران در حال کارند” مانی حقیقی
کارگران در حال کارند، روشنفکران سرگردانند کارگران در حال کارند نسبت به فیلم قبلی مانی حقیقی یکدستتر و پختهتر است. از ناهمگونی لحن و دیالوگهای دور و دراز و غالباً بیهدف آبادان و بخصوص بلاتکلیفی روایت آن، در این فیلم خبری نیست. از نظر دکوپاژ و اخذ بازی و پیشبرد سنجیده روایت هم فیلم خوبی است. کارگران در حال کارند تصویری است از طبقه متوسط شهری. از نسل میانسال این طبقه که شاید زمانی آرمانهایی […]
نقدی بر فیلم “پذیرایی ساده” مانی حقیقی
دغدغهی همیشگیِ “مَردُم” فیلمهایی هستند که به خاطر یک سکانسشان میتوان همه عیبهایشان را نادیده گرفت و به آنها پنج ستاره داد. پذیرایی ساده از این فیلمهاست. و آن سکانس درخشان که به خاطرش میتوان بر قسمتهای ضعیف فیلم چشم بست سکانس رویارویی بَدمَنِ شیطانصفتِ کودکسرشتِ فیلم (مانی حقیقی) است با معلم روستایی که دارد در سرمای سوزان کلنگ میزند تا زمین یخزده را بشکافد و جسد دختر مردهاش را به خاک بسپارد. مرد هزار […]