صبح که با صدای جیک جیک گنجشکها بیدار شدم، بیاختیار یاد لئوناردو افتادم. انگار لئوناردو هم گوشه حیاط نشسته بود و به زبان پرندگان خوابهای خود را تعریف میکرد. برخی استعارها و تمثیلها آن قدر نیرومندند که هرگاه به نمونه واقعی برمیخوری بیاختیار یاد آنها میافتی. لئوناردو آلیشان، نویسنده ایرانی-ارمنی-آمریکایی، در مجموعه قصههایش به نام “سقوط آزاد” Free Fall به زبان انگلیسی داستانی دارد که در آن نویسندهای که در غربت زندگی میکند یک روز […]
دسته: ادبیات
چرا کتاب می خوانم؟
نمایشگاه کتاب است و بحث کتاب داغ و بار دیگر هرکس میتواند از خود بپرسد برای چه کتاب میخواند. من میتوانم سالها در یک اتاق بنشینم و کتاب بخوانم. کتاب خواندن طبیعیترین کاری است که از من برمیآید. برای من کتاب خواندن بیش از سفر و گشت و گذار در طبیعت، دریچهای است به دنیاهای دور و ناشناخته. داستانی از چخوف میخوانی و میتوانی سرزمینی دور و غریب مانند روسیه سده نوزدهم را از […]
قصه ای از ساکی درباره شب کریسمس
شب کریسمس برتیهکتور هیو مونرو (ساکی) شب کریسمس بود، و محفل خانوادگی عالی جناب لوک استِفینک با دوستی و شادمانی بیدلیلی که چنین مناسبتی اقتضا میکرد، افروخته بود. مهمانان شامی مفصل و طولانی صرف کردند، گروه نوازندگان دورهگرد آمدند و سرودهای کریسمس خواندند و بعد مهمانان از سرودخوانی خودشان محظوظ شدند، و سرانجام حسابی جیغ و داد راه انداختند و خانه را روی سرشان گرفتند. اما در میانه این آتش شور و شادمانی، ذغال خاموشی بود […]
بورخس و آینده
مدینه فاضله مرد خسته پیش میآید که کتابی سالیان دراز در کتابخانهتان افتاده، هر از گاهی آن را ورقی زدهاید، امّا چنگی به دلتان نزده و رهایش کردهاید. امّا یک بار که سر حوصله یا به توصیه کسی بخشهایی از آن را میخوانید، ناگهان گنجی در آن مییابید که چشمتان را به روی دنیای جدیدی میگشاید. باغ گذرگاههای هزارپیچ نوشته خورخه لوئیس بورخس به ترجمه احمد میرعلایی، یکی از این کتابها بود تا اخیراً نقل […]
بازسازی زندگی ارامنه در رمان "چراغها را من خاموش میکنم"
رمان چراغها را من خاموش میکنم، علاوه بر ارزشهای ادبی و هنری خود، از این نظر نیز حائز اهمیت و شایسته بررسی است که نخستین رمان فارسی است که به دست نویسندهای ارمنی نوشته شده، ماجراهایش در محیطی ارمنیزبان میگذرند و یکی از تمهایش مناسبات یک جامعه قومی بسته با جامعه بزرگ محاط بر آن است. در این نوشته کوتاه میکوشم از دو جهت این مسأله را بررسی کنم؛ از جهت توفیق نویسنده در بازسازی […]
"باغستانهای شعلهور" در شعلههای آتش
در سال ۱۹۶۶ در ایروان کتابی منتشر شد به نام باغستانهای شعلهور که خشم مردم، روشنفکران، انجمن نویسندگان ارمنستان، حزب کمونیست در ارمنستان و حزب داشناکسوتیون در دیاسپورا را برانگیخت. نویسنده آن گورگن ماهاری تحت فشار قرار گرفت که در رُمان خود تجدید نظر کند و نگارش جدیدی از آن را برای انتشار آماده کند، در دانشگاه ایروان همایشی برگزار شد و طی آن رسماً کتاب را به آتش کشیدند، نویسنده و خانوادهاش را که […]
شعری از خورخه لوئیس بورخس: آدم هایی که دنیا را نجات می بخشند
عادلهامردی که در باغچهاش کار میکند،آن سان که ولتر آرزو داشت.آن کس که از وجود موسیقی سپاسگزار است.آن کس که از یافتن ریشه واژهای لذت میبرد.آن دو کارگری که در کافهای در جنوب،سرگرم بازی خاموش شطرنجند.کوزهگری که درباره رنگ یا شکل کوزهای میاندیشد.حروفچینی که این صفحه را خوب میآراید،هرچند برایش چندان رضایتبخش نباشد.زن و مردی که آخرین مصراعهای بند معینی از یک شعر بلند را میخوانند.آن کس که دست نوازشی بر سر حیوان خفتهای میکشد.آن […]
چند گزینه گویی از شارل بودلر
با در نظر گرفتن همه چیز، کار کمتر ملالآور است تا سرگرم ساختن خویش. من عاشق واگنر هستم، امّا موسیقی گربهای را که بیرون پنجره از دمش آویخته شده و بر شیشه پنجول میکشد، ترجیح میدهم. هنرمند، خواه ستمدیده و خواه ستمگر، خواه تسلیم و خواه طاغی، برای اینکه حرفی برای بیان کردن داشته باشد، باید پیش از هر چیز، چون انسانی در میان انسانهای دیگر، در این دنیا سکونت کند. الهام از کار هر […]