“پیام این فیلم چیست” آیا پرسش موجهی است؟ پروندهای چهل صفحهای درباره فیلم یه حبه قند شامل شش نقد در جدیدترین شماره ماهنامه فیلم. خواندن نقدهای شش منتقد، و در میان آنها نقد سردبیر ماهنامه هوشنگ گلمکانی، همه تحسینآمیز و همه در توصیف و تشریح لذّتی که نویسندگان از تماشای فیلم بردهاند، و تقریباً به کلّی خالی از این پرسش که فیلم چه میگوید و نگاهش به مسائل جامعه امروز ما چیست، یا در یک کلام: […]
دسته: سینمای ایران
در این حیاط بمان! / نقد فیلم یه حبه قند
یه حبه قند با صدای شکستن قند شروع میشود که بعدها در فیلم به نشانه مرگی بدل میشود که هر آن در کمین آدمیزاد نشسته است. صدای بعدی، صدای نوار آموزش زبان انگلیسی است که پسندیده (نگار جواهریان) به آن گوش میدهد، نشانه تهدیدی دیگر: میل به رفتن و مهاجرت. سایه مرگ و میل به ترک وطن، دو خطری هستند که زندگی را، نوعی از زندگی را، تهدید به فنا میکنند. فیلم یه حبه قند […]
یه حبه قند و پرسونای بازیگری نگار جواهریان
یه حبه قند ساخته رضا میرکریمی بر پرده سینماهاست. میرکریمی در این فیلم هم همانند دو فیلم قبلیاش فیلمسازی است کاملاً مسلط بر بازیگیری و اجرای میزانسنهای دشوار و خلق لحظههای حسی تاثیرگذار. در این تردیدی نیست. امّا یه حبه قند چه میگوید؟ دو مضمون در سراسر فیلم بسط و پرورش مییابد. یکی مضمون حضور مرگ و ماوراء الطبیعه در تمام لحظات زندگی آدمها و دیگری مضمون رفتن یا ماندن، یا به زبان دیگر، پرسش […]
نگاهی به فیلم آقا یوسف
پدران و فرزندانآقا یوسف داستان آقا یوسف کارمند بازنشستهای است که در منزل مردم کار نظافت میکند و با دخترش زندگی میکند که کار تئاتر میکند و از پدرش مراقبت میکند. داستان یک رابطه گرم، هرچند با نطفههای بحران، که عبارت است از مکالمههای تلفنی دختر ظاهراً با مردی و علاقه بیش از اندازه و در واقع وابستگی افراطی پدر به او. امّا این زندگی دونفره ظاهراً بیمسئله و نقطه تعادل آغازین داستان دچار بحران […]
اگزوتیسم در چندقدمی
صحنه خانواده ارمنی در فیلم آقا یوسفدر فیلم آقا یوسف که این روزها بر پرده سینماهاست، شخصیت اصلی فیلم کارمندی بازنشسته است که در خانههای مردم به عنوان کارگر نظافتچی کار میکند و بیننده هم همراه او وارد زندگی خانوادههای مختلف میشود. یکی از اینها، خانوادهای ارمنی است. نقش شوهر خانواده را یکی از دوستانم بازی کرده بود و امیدوار بودم که این بار در یک فیلم ایرانی شاهد تصویری ملموس و باورپذیر از فضای […]
چقدر حرف میزنیم
از این پس قرار شده روزهای شنبه در صفحه آخر روزنامه شرق ستونی داشته باشم با عنوان فرهنگ زمان ما که در آن درباره پدیده هایی که مختص زندگی و فرهنگ زمان ما هستند، فرهنگی که کم یا بیش همیشه به رسانه ها ارتباطی دارد، بنویسم. این مطلب شنبه ۳ تیر در همان ستون چاپ شد. برای شما پیش نیامده است احساس کنید درباره موضوعی بیش از اندازه حرف میزنند؟ مثلاً درباره فیلمی یا فیلمسازی […]
نمایش دو فیلم مستند ۱۴ آبان، روز آتش و گفتوگو با انقلاب در خانه سینما
دوشنبه ۶ تیرماه، ساعت ۶ بعدازظهر نگاهی نو به تصویرهای انقلابدو فیلم مستند 14 آبان، روز آتش و گفتوگو با انقلاب از ساختههای من روز ۶ تیرماه در برنامه انجمن مستندسازان در خانه سینما به نمایش در میآیند. این دو فیلم محصول دغدغه واحدی هستند در این باره که تصویر ضبط شده (اعم از عکس و فیلم) تا چه اندازه به عنوان سند ارزش دارد؟ رابطه تصویر فوتوگرافیک با واقعیت رویدادهای تاریخی چه اندازه است […]
مسعود کیمیایی: جفت شیشی که تکرار نشد
این نوشته با عنوان بیربطِ بیهودگی نقد در شماره خرداد ۹۰ مجله ۲۴ چاپ شده است. کسی که این نوشته را از روی عنوانش داوری کند، قاعدتاً باید تصور کند که من نقد را کار بیهودهای میدانم، چیزی که هیچ با فکر و روش من جور در نمیآید. چرا این عنوان را تغییر دادهاند؟ احتمالاً نخواستهاند عنوان جفت شیش را که عنوان فیلم مستند ما هم هست تبلیغ کنند، که اگر این باشد اوج تنگنظری […]