حکایت پانصد سالگیِ کتابِ چاپی ارمنی حکایت بیمار سالخورده رو به موتی است که برایش جشن تولد میگیرند و بزرگش میدارند، امّا کسی حاضر نیست او را نگاه دارد و هزینه درمان و مراقبتش را بپردازد. کتاب چاپی فرزند کتاب دستنویس است و پدرِ کتاب الکترونیکی، فرزند نورسیدهای که به سرعت میبالد و میخواهد پدر را به کل از میدان به در کند. هم اکنون که اینها را مینویسم، در گوشه اتاقم دو کارتون کتاب […]
دسته: نقد فرهنگ
مطالب نوشته شده در صفحه آخر روزنامه شرق روزهای شنبه
دوبارهخوانی “ابله” داستایوسکی
دستههای اسکناسی که در میان شعلههای آتش بخاری دیواری میسوزند. ضیافتی شبانه و مردمانی با چهرههای غریب، بیشتر سفیدرو و چشمآبی، که پوتین با پا و لباسهای گرم به تن دارند پیرامون بخاری. جوانی رنگپریده در میان مهمانان. کوپه قطاری که او و یکی دیگر از مهمانان را به سن پترزبورگ میآورد. اینها همه چیزهایی است که از رمان ابله در نوجوانی به یادم مانده بود. تازه اطمینان ندارم این تصویرها از خواندن رمان در […]
نقش تاریخی دکتر هوشنگ کاووسی
دکتر هوشنگ کاووسی بیشک آدم موثری در فرهنگ ما و بخصوص فرهنگ سینمایی ما و بخصوص فرهنگ نقد فیلم ما بوده است. نگاه ما به او باید نگاهی تاریخی باشد. من در کلاسهای تاریخ سینمای او در مدرسه عالی تلویزیون و سینما شرکت کردهام و در سال ۱۳۷۷ مصاحبه مفصلی با او کردم که در مجله گزارش فیلم چاپ شد. به گمانم میتوان دستاوردها و نارساییهای کار دکتر کاووسی را در این چند نکته خلاصه […]
با مینیدیویهام چه کار کنم؟
مدّتی است دوربین ویدئویی سونیای که بیش از ده سال پیش خریده و پنج سال با آن کلّی فیلم از خانواده و سفرها و همین طور برخی مصاحبهها با بستگان درباره روستای زادگاهشان و غیره گرفته بودم، خراب شده است و ساعتها فیلم بلااستفاده روی دستم مانده است. این نوارهای مینیدیوی را باید یا با اتصال دوربین به تلویزیون تماشا کرد یا با همان دوربین کپچر کرد، یعنی به فایل دیجیتال تبدیل و به کامپیوتر […]
نگاهی به نمایش وُیتسک
رنجِ انسان معمولی تئاتر ما، تا آنجا که من دیدهام، همانند فیلمنامهنویسی و سینمای ما، داستان ما، و …. به شدّت تکنیکزده است. این امر تا حدودی ناشی از جوانی و کمتجربهگی دستاندرکاران آن است و تا حدودی از نبودِ حرف (یا امکانناپذیری بیان آن) که باعث میشود کارگردان و هنرمند برای نمایش تواناییهایش، میدانی جز میدان تکنیک نمییابد و الحق استعدادها در این زمینه کم نیستند. امّا با هنرنمایی تکنیکی در زمینه صحنهآرایی و […]
دانلد ریچی: یک آمریکایی در ژاپن
دانالد ریچی، کسی که مشهور است سینمای ژاپن را به دنیا معرفی کرد، چند روز پیش در گذشت. ریچی امّا تنها تاریخنگار سینما نبود. او درباره فرهنگ ژاپن نیز کتابها نوشته و همه هموغمش این بود که ژاپن واقعی را به آمریکاییها معرفی کند. او رماننویس و فیلمساز تجربی هم بود و برخوردش به ژاپن برخوردی بسیار شخصی است. سخنان خودش پیچیدگی تجربه “خارجی بودن” را به خوبی نشان میدهد. “… کشور خودم را با […]
بینامتنی شدهام، حسابی …
چند دقیقه به شروع فیلم مانده است. سرم را تکیه میدهم به پشتی صندلی و ناخواسته فکرم میرود سراغ متنی که پیش از بیرون آمدن از دفتر مجله روی آن کار میکردم: توصیف گردهمایی بزرگ دشت مغان به دستور نادراُقلی برای این که رسماً خود را شاه اعلام کند به قلم اسقف اعظم ارمنیِ زمان نام آبراهام کرتاتسی. اسقف از عصبانی شدن خان مخوف چه وحشتی داشته! راستی اصلاً چرا نادرشاه به برای به دست […]
جشنواره، جایزه و دیگر هیچ
نخستین جشنواره فیلم به شکلی که امروز میشناسیم در سال ۱۹۳۲ در ونیز کارش را شروع کرد. یعنی هشتاد سال پیش. نخستین دوره جشنواره کن چهارده سال بعد از آن، بعد از جنگ جهانی دوّم برگزار شد. و امروز پدیده جشنواره چنان جای مهمی را در فرهنگ عمومی جوامع به دست آورده است، که حتی تصور این که مردم آن روزگار بدون جشنواره و جایزه چه میکردند، مشکل است. دایره المعارف بریتانیا جشنواره را این […]