خلاصه داستان: ایب لوکاس استاد میانسال دانشگاه، به شهر نیوپورت میآید تا در رشته فلسفه تدریس کند. او در زندگی به بنبست رسیده و بسیار مأیوس است. در این شهر یکی از دانشجویان دخترش به نام جیل شیفته او میشود. وقتی آنها به طور اتفاقی به حرفهای زنی که قاضی فاسدی او را از حق دیدن فرزندش محروم کرده است گوش میدهند، ایب تصمیم بگیرد قاضی را بکشد تا زن را از وضعیت فلاکتبارش نجات […]