اگر بخواهیم داستان تریستانا را در چند جمله خلاصه کنیم، میتوان گفت داستان مرد سالخوردهی آنارشیستی است به نام دون لوپه و عشق او به دخترخوانده جوان و معصومش تریستانا (یا سوء استفادهاش از او)، ورود نقاش جوانی به نام هوراشیو به زندگی دخترک و جدایی او از پدرخوانده و خانهی او، و در انتها، برعکس شدن نقشها: برگشت زن و از دست دادن یکی از پاهایش، تبدیل او از دخترک از همه جا بیخبر […]